Send   Print
نه … نه … نه … این‌ها همه‌اش کابوس بود. همه‌ی این دو سال. فکر نکنید دو سال بر ما گذشته است. ما همه‌ی این‌ها را خواب دیدیم. یک خواب ترسناک از ذوق فردا. همه‌ی زندان‌ها، تیرها، الله و اکبرها، اعتراف‌ها، با ماشین از روی مردم رد شدن‌ها، همه‌ی همه‌ی این جهنم بزرگ و بی‌پایان یک کابوس بود. مگر می‌شود زندگی اینقدر تلخ باشد؟ جدن؟ یک لحظه فکر کن مگر می‌شود؟ معلوم است که نه ! الان ساعت سه بامداد صبح ۲۳ خرداد است. و ما جلوی تلویزیون از خستگی خوابمان برده است. میرحسین ۱۹ میلیون شیخ ۱۳ میلیون رضایی ۶ میلیون و احمدی ۴ تا. هی پسر فردا چیکار کنیم؟ از بس ذوق داریم هی این افکار بد و کابوس‌ها سراغمان می‌آیند. خواب تظاهرات و دادگاه و کهریزک می‌بینیم. نه … نه … نه … باید بیدار بمانیم. برای فردا کلی برنامه داریم. سه روز ایران را سبز می‌کنیم. بگذارید این کابوس تمام شود. خواهید دید. نخوابید. اگر خوابتان ببرد جهنم را خواهیم دید. دیوها در دنیای سیاه و تار هذیان ما بیدارند. با خوابیدن باید بجنگیم. ببینید من کی گفتم؟ ساعت سه و پانزده دقیقه ۲۳ خرداد ۸۸.

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

شن و ماسه را الک می‌کنند تا با آن ملات بهتری بسازند. آرد را الک می‌کنند تا با آن نان بهتر و خوشمزه‌تری درست کنند. الک کردن نقش مهمی در تاریخ بازی کرده که تا کنون مورد غفلت قرار گرفته است. نتیجه‌ی تمام این صافی‌ها برای رسیدن به مواد بهتر و یک‌دست‌تر بوده است و فکر کنید چه زشت بود خانه‌هایی که آهک و سیمانش را از تورهای سیمی به شکل چنگ با بیل‌های بی‌احساس عبور نمی‌دادند. همه‌ی این‌ها را گفتم تا برسم به اینجا که دوستان اطرافمان را هم باید الک کنیم. اگر آرامش فکری برایتان مهم است، هرچند وقت یکبار لیست شماره‌های موبایل‌تان را الک کنید. دوستان شبکه‌ی اجتماعی‌تان را الک کنید. ای‌میل‌تان را الک کنید. آنها را که می‌بینید یک دست نیستند، غش دارند، ناصاف‌اند، دروغ‌گو هستند، شاید وقتش که برسد پشت سرتان صحبت می‌کنند، آن‌ها را که همیشه می‌نالند، انرژی منفی دارند و هیچ خاطره‌ی خوب و ماندگاری از بودن باهشان تا حالا نداشته‌اید الک کنید. بعد احساس می‌کنید صاف شده‌اید. درست مثل وقتی که در آرایشگاه را باز می‌کنید تا خارج شوید. سرتان سبک می‌شود.

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

احساس خاصی به عدد ۳۱ ندارم. شاید اوایل فکر کنی که باید خیلی افسرده باشیم وقتی پیر و پیرتر می‌شویم. اما چاره‌ای نیست. همینی هست که هست. سال‌هایی که دبیرستانی بودم برای خواهرم که خواستگار می‌آمد وقتی سنشان را می‌پرسیدم از روی اکراه و کنجکاوی ( می‌خواستم بدانم آدم که خواستگاری می‌رود باید چطوری باشد. ضمن اینکه از همشان بدم می‌آمد که می‌خواستند با خواهرم ازدواج کنند و او دیگر نمی‌توانست پیش ما باشد) خیلی وقت‌ها همه‌ی اعداد زیر سی سال بود. یکیشان سی و یک بود. و من بلافاصله گفتم: این آدم‌های پیر و پاتال را چه به ازدواج. حالا خودم در همان نقطه‌ای هستم که روزی از بیرون نگاهش می‌کردم و می‌خندیدم.

فکر می‌کردم آدم‌های بالای سی دیگر باید کارهایشان روی غلتک افتاده باشد و آرزویی نخواهند داشت. خودم را می‌بینم الان که پرم از تکه‌پاره‌های آرزوهای بلند و بالا و با توقع هنوز که هنوزه باز هم آرزو می‌بافم و گاهی وسط درس‌خواندن‌های شبانه زیر نور چراغ مطالعه به جاهایی می‌روم در رویاهایم که اگر برای کسی تعریف کنم کلی می‌خندد به من. سی و یک سال تمام. و من هنوز در آستانه‌ی دری که نه تنها کوبه ندارد بلکه با خرمنی از آرزو و رویاهای بر پشتم، به دوردست‌ها خیره مانده‌ام.

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

از لپ‌تاپ‌ام می‌ترسم. دو سال است به من خبر بد می‌دهد. مرگ. عکس آخرین نگاه. اعتصاب. تحصن. مادران عزادار. گریه. درگیری. چوب. چماق. لباس شخصی. مرگ. زندان. کهریزک. اوین. رجایی شهر. مرگ. ناپدید شدن. تجاوز. مرگ. گاز اشک‌آور. تیرهوایی. مرگ. بازداشت موقت. زندان. حکم اعدام. حبس تعزیزی. تبعید. مرگ مرگ مرگ.

و حالا ما محکومیم به زندگی در سرزمینی که بوی مرگ می‌دهد. خبرهایی که ناخود‌آگاه تو را افسرده می‌کنند. چشمانی که به رنگ خون خو گرفتند. زندانی که گرچه میله‌هایش دیده نمی‌شود اما ما آن را هر روز استنشاق می‌کنیم. ابری سیاه بالای شهر. این داستان هر روزه‌ی ماست. صبح که از خواب بلند می‌شوم می‌دانم با باز کردن لب‌تاپم باز زیر آوار اخبار تجاوز گروهی و مرگ و اعدام و زندان دفن خواهم شد. مردم کرخت شده‌اند. مثل بوکسوری که گوشه‌ی رینگ افتاده باشد. صدای شمارش معکوس داور را نمی‌شنوند. آنقدر چپ و راست عزاداری کردند که ماتم‌زده شدند. با چشمان باز اخبار را می‌خوانند اما با چشمان بسته زندگی می‌کنند. آنقدر کشتند که هر کس جانش را دو دستی نگه داشته در نرود. لطف اگر بکنند چند تایی لایک و هم‌خوان می‌کنند. چریک‌هایشان عکس پروفایل عوض می‌کنند. عده‌ای در اوین به اعتصاب غذا کرده‌اند و به مرگ می‌خندند. ما فقط این بیرون برایشان ویدیو ضبط می‌کنیم. آن‌ها هم که نمی‌بینند این پیام‌های ما را. دل خودمان را خوش می‌کنیم که کاری کردیم. مردم کرخت شده‌اند. کسی نیست تشت آب سردی روی تن این بوکسور بریزد؟ داور دارد می‌شمرد: ده، نه، هشت، هفت ….

+ گوش کنید: زندگی من، اینجا و اکنون

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
بعضی آدم‌ها با آخرین نفس تمام می‌شوند، بعضی دیگر با مرگشان زاده می‌شوند و راهی شروع می‌شود از خون سرخشان بر زمین که ظالمان و دیکتاتورهای تاریخ همیشه از آن هراس داشته‌اند. راهی که همیشه نوری سپید بر دالان‌های تاریک بیدادگران و کلیدی جادویی بر بندهای زندانیان بوده است.

+ ویکی‌پدیا: ندا آقا سلطان

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
من فکر می‌کنم شاید بهترین کاری که می‌شود در این روزهای دربند بودن رهبران سبز انجام داد ترویج و انتشار بیانیه‌ها و دیدگاه‌های آن‌ها باشد. برای همین جمله به جمله‌ی تمام بیانیه‌های میرحسین را با دقت مطالعه کردم و بهترین و کلیدی‌ترین پاراگراف‌ها را انتخاب کردم. گاهی مخصوصن در بیانیه‌های آخر انتخاب یک پاراگراف مشکل بود چون تمام بیانیه طلایی و به یادماندنی بود. بنابر این بیشتر از یک پاراگراف را انتخاب کردم. امیدوارم با مرور و مطالعه این زیباترین و کلیدی‌ترین جملات جنبش سبزمان، هنوز و همیشه یک سرباز کوچک راه سبز امید باشیم. شاید روزی برسد که ای‌میل‌های تغییر اسم خلیج فارس که نمی‌دانم چرا اینقدر بیشتر از شهادت هاله و هدی صابر مهم است جایش را به ای‌میل‌های فورواردی حقوق بشر و برابری زنان و بیانیه‌های میرحسین دهد. پس بیایید هرچه که می‌توانیم بیانیه‌ها را ای‌میل کنیم و هم‌خوان کنیم و در انتشار این جمله‌های زیبا آنچه از دستمان برمی‌آید را انجام دهیم. متن زیر شامل کلیه‌ی پست‌های چنین گفت میرحسین است که در سرزمین رویایی طی چند ماه اخیر منتشر شده بود:


نتايجی كه برای دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری اعلام شد بهت آور است مردمی كه در صفهای طولانی اخذ رای شاهد تركيب آرا بودند و خود می‌دانند كه به چه كسی رای داده اند با حيرت تمام به شعبده بازی دست اندركاران انتخابات و صدا و سيما نگاه می‌كنند. آنان اينک بيش از هميشه به دنبال آن هستند كه بدانند چگونه و توسط چه كسانی و مقاماتی طرح اين بازی بزرگ ريخته شده است. اينجانب ضمن اعتراض شديد به روند موجود و تخلفات آشكار و فراوان روز انتخابات هشدار می‌دهم كه تسليم اين صحنه آرايی خطرناک نخواهم شد. نتيجه آنچه كه از عملكرد متصديان بی‌امانت ديده ايم و می بينيم جز تزلزل اركان نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران و حاكميت دروغ و استبداد نيست. اينجانب طبق وظيفه شرعی و ملی خويش به افشای رازهای پشت سر اين روند پرمخاطره خواهم پرداخت و آثار نابود كننده آن را بر سرنوشت كشور توضيح خواهم داد و ترس آن دارم كه ادامه وضع موجود همه نيروهای موثر در نظام را به توجيه گرانی دروغگو در مقابل مردم تبديل كند و دنيا و آخرت آنان را در معرض لطمه های جبران ناپذير قرار دهد.

+ شنبه عصر. ۲۳ خرداد ۸۸. بیانیه اول میرحسین موسوی

مردم عزیز

اینجانب امروز طی نامه‌ای تقاضای خود را مبنی بر ابطال نتایج انتخابات اخیر به شورای نگهبان ارایه کردم و این کار را تنها راه حل برای بازگشت اعتماد عمومی و حمایت مردم از دولت می‌دانم. توصیه موکد و مجدد این خدمتگزار شما آن است که به صورت مسالمت آمیز و با رعایت اصل عدم برخورد مخالفت‌های مدنی و قانونی خود را در سراسر کشور ادامه دهید.

ما از مسوولان درخواست کرده‌ایم که مجوز برگزاری یک راهپیمایی بزرگ در تمامی شهرهای کشور به ما داده شود تا در طی آن مردم فرصتی برای نمایش مخالفت خود با شیوه برگزاری انتخابات و نتایج آن پیدا کنند. موافقت مسولان با این امر می‌تواند بهترین راه حل برای مهار هیجانات فعلی باشد.

از رنگ سبز که نماد معنویت و آزادی و عقلانیت دینی و مداراست و شعار الله اکبر که حاکی از ریشه‌های انقلابی ماست دست بر نداریم. این رنگ و شعاری است که همچنان وحدت بخش صفوف ملت ما و بهترین وسیله ارتباط دل‌ها و خواسته‌های ما با هم خواهد بود.

+ بیانیه دوم میرحسین موسوی. یکشنبه عصر. ۲۴ خرداد ۸۸

اينجانب چون به صحنه می‌نگرم آن را پرداخته شده برای اهدافی فراتر از تحمیل یک دولت ناخواسته به ملت، که تحمیل نوع جدیدی از زندگی سیاسی بر کشور می‌بینم. من به عنوان يك همراه که زیبایی‌های موج سبز حضور شما را ديده است هرگز به خود اجازه نخواهم داد بر اثر عمل من جان کسی درمعرض خطر قرار گيرد. در عین حال بر اعتقاد راسخ خويش مبنی بر باطل بودن انتخاباتی که گذشت و استيفاي حقوق مردم پای می فشارم و عليرغم توانايي‌هاي اندكي كه در اختيار دارم براين باورم كه انگيزه و خلاقيت شما مردم همچنان مي‌تواند حقوق مشروع تان را در چهره‌هاي مدني جديد مورد پيگيري قرار دهد و محقق كند. مطمئن باشيد كه اينجانب همواره در كنار شما خواهم ماند.

ما به دست اندركاران توصيه مي كنيم براي برقراري آرامش در خيابان ها مطابق اصل 27 قانون اساسي امكان تجمع هاي مسالمت آميز را نه تنها فراهم كنند، بلكه چنين گردهم آيي هايي را تشويق كنند وصدا و سيما را از قيد بدگويي ها و يك طرفه عمل كردن ها رها سازند. بگذارند صداها قبل از آن كه به فرياد تبديل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در اين رسانه جاري، تصحيح و تعديل گردد. بگذارند جرايد نقد كنند، خبرها را آنچنان كه هست بنويسند و در يك كلام فضايي آزاد براي مردم جهت ابراز موافقت ها و مخالفت هاي خود آماده سازند. بگذاريم آنهايي كه علاقه دارند تكبير بگويند و آن را مخالفت با خود تلقي نكينم.

+ میرحسین موسوی. بیانیه پنجم، ۳۰ خرداد ۸۸

من نه تنها از پاسخ گويي در برابر اين اتهامات واهمه اي ندارم بلكه آمادگي دارم تا نشان دهم چگونه مجرمان انتخاباتي در كنار مسببان اصلي اغتشاشات اخير قرار گرفتند و خون مردم را بر زمين ريختند و اكنون كوشش مي كنند صحنه هايي را كه صدها شاهد و دهها تصوير آن را گواهي مي دهند به گونه اي ديگر جلوه دهند؛ آماده ام تا نشان دهم چگونه كساني كه عملشان در راستاي ايجاد هرج و مرج در كشور؛ تضعيف نظام و منافع بيگانگان است تلاش نمودند به بهانه تخريب‌گريهاي عناصري نامعلوم، جنبش سبز شما را اغتشاشگري و وابسته به بيگانه معرفي كنند؛ ولي حاضر نيستم به خاطر مصالح شخصي و هراس از اينگونه تهديدها از ايستادگي در سايه شجره سبز استيفاي حقوق ملت ايران كه امروز به خون به ناحق ريخته شده جوانان اين كشور آبياري شده است لحظه اي صرف‌نظر نمايم. از مجموع آراي ريخته شده در صندوقها تنها يك رأي متعلق به من است و شما به خوبي مي دانيد كه مشكل آنها با ميليونها رأيي است كه جوابي براي سرنوشت آنها ندارند.

+ میرحسین موسوی. بیانیه هشتم، ۴ تیر ۸۸

تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند. به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.

امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ نهم، ۱۰ تیر ۸۸

در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئله‌ی انتخابات مسئله‌ی شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شده‌ی مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.

+ میرحسین موسوی. بیانیه نهم. ۱۰ تیرماه ۸۸

صحنه‌هایی که دیدیم و دیدید جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید. با دادخواستی سبک با طرح مطالبی بی‌ربط، با استناد به کتاب‌هایی که به خروار خمیر می‌شوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعتراف‌هایی که رنگ شکنجه‌های قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخوانده‌اند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم).

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ی دهم. یازده مرداد ۸۸

و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بی‌راهه ‌ها چگونه رو به نشيب مي‌روند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجه‌ای براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قربانی ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروی خود چه سودی ببرند؟ در سراشيبی كوره‌راهی كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراط‌گرانی قرار گرفت كه نيمه‌های شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله می‌كنند و رايج‌ترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنام‌های ركيك است.

بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمان‌هایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کرده‌اید پیشنهاد نمی‌کنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.

+ میرحسین موسوی. بیانیه یازدهم. چهارده شهریور ۸۸

مردم ایران!
کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهایی خطیر در پیش‌رو قرار گرفته است. دستگیری كسانی چون دكتر بهشتی یك نشانه است كه از حوادثی سهمگین‌تر خبر می‏دهد. اما باطل رفتنی است و آن چیزی كه به مردم سود می‏رساند باقی می‏ماند.

و اما ما ینفع الناس فی‏مكث فی الارض. آرامش و هوشیاری خود را حفظ كنید. سلسله حوادث جدیدی كه آغاز شده است به مانند دیگر تحركات كور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید كه آن‏ها شما را تحریك نكنند و به هنگام نابودكردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند.

+ میرحسین موسوی. بیانیه دوازدهم. نوزده شهریور ۸۸

زندگی ادامه دارد و افراد موقتی هستند. هر جمعی و جماعتی كه سرنوشت خود را به بود و نبود كسان پیوند زدند سرانجام - حداقل با فقدان او - سرخورده شدند. هرگاه مردمی برای به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار كردند و به جاه‌ طلبان مجال دادند كه در آنان طمع كنند.

مردمی كه می‌خواهند سرپای خود بایستند و حیاتی كریمانه را تجربه كنند جا دارد كه از نخستین قدم‌هایی كه به ناكامی‌‌شان می‌انجامد بابیشترین دقت‌ها پیشگیری كنند. تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌ نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌ گونه تلقی كنید.

+ میرحسین موسوی. بیانیه سیزدهم. شش مهر ۸۸

این روزها هر نگاهی که به نگاهی می‌افتد از پیروزی می‌پرسد. کی به آن می‌رسیم؟ چه چیز ما را به آن می‌رساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش می‌اندازد؟ و چه چیز آن را کمال می‌بخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.

چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.

+ میرحسین موسوی. بیانیه چهاردهم. نهم آبان ۸۸

و بدانیم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. ترساندن آخرین تیر ترکش است. مخالفانتان اشتباه کردند و در مقابل مسالمت و مقاومت شما آن را به کار بردند تا اگر کارگر نشود چاره‌ دیگری نداشته باشند. چاره راستین آنها هم خود شمایید، روزی که از مخالفان خود بپرسید آیا پرچم‌های رنگارنگ شما نیز به معنای اصرار بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی است، و اگر آری گفتند آنها را بپذیرید. آن روز وقتی است که همه با هم سبز می‌شویم.

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ پانزدهم. چهار آذر ۸۸

دعایمان مستجاب شد و ملت با تکیه بر زانوان خود به بلوغ و رشدی که شایسته او بود رسید، منتهی مشکل آن است که یک ملت بزرگ نمی‌نشیند تا در روز روشن رایش را ببرند و هیچ نگوید. یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی‌کند. وقتی که یک ملت بزرگ می‌شود دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند. یک ملت بزرگ از شورای نگهبان انتظار دارد آنها را قانع کند که تقلبی در انتخابات روی نداده است، نه آن که تنها یک ادعا پیش رویشان بگذارد و ادعای خود را باطل کننده انبوهی از مشاهدات و مستندات بداند.

از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.

مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.

برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟

اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ شانزدهم. ۱۵ آذر ۸۸

بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد. و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند. بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم:

1- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است. به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد.

2- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد. این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد. مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند.

3- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها. بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت. و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند.

4- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است. ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد. گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند. پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد. تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است. آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم؟

5- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل 27 قانون اساسی. اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید.

+ میرحسین موسوی. بیانیه هفدهم. یازدهم دی ۸۸

اما کف به کناری رود و از بین رود، اما ‏آنچه به مردم سود می‌رساند در زمین می‌ماند.

از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شیوه ای مسالمت آمیز در راهپیمایی تاریخی و بی نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ این سوال را پرقدرت و بلند فریاد زدید و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنیدند و دیدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجیر به تن برهنه زندانیان زدن و حمله به خوابگاه‌های دانشجویی؟

به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.

خون‌ها و رنج‌ها اما پرده های فریب و ریای تمامیت خواهان را دریدند و فساد نهادینه شده پشت پرده های قدیس نمایی را نمایان کردند و این رویدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتیان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانیون، کارآفرینان، بازاریان، زنان، مردان، جوانان و پیران و همه فعالین جنبش‌های اجتماعی و اقشار مستضعف و میانه نشان داد که ریشه مشکلات آنها در کجاست.

توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند و فیلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهیه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را این چنین جاودانی کرده اند:

طفلی به نام شادی دیری‌ست گم شده ست
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر*

* استاد شفیعی کدکنی

+ میرحسین موسوی. بیانیه هجدهم. بیست و پنج خرداد ۸۹

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

خسوف زندگی ما کی مهتاب می‌شود؟

+ گوش کنید: آنروز، آزادی

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

+ از آرشیو سرزمین رویایی: یکشنبه ۲۴ خرداد ۸۸

قرارمان این نبود. ما مسالمت‌آمیز به سوی دموکراسی حرکت کردیم و آنها با دشنه و دروغ جواب دادند. آمارهای بیرون آمده از وزارت کشور رای ‌های موسوی و کروبی را به ترتیب 19 و 13 میلیون اعلام کرده‌‌اند. ما نمی‌خواستیم شورش شود و چماق و باتوم و گاز فلفل و اشک‌اور در میدان سخن بگویند. دروغ و شیادی احمدی‌نژاد بر همه معلوم است. کجایند آن 24 میلیون؟ چرا برای شادی بیرون نمی‌آیند؟ از شعبان بی‌مخ و احمدی‌نژاد تاریخ یکسان یاد خواهد کرد، نمی‌دانم موسوی و کروبی توان قرار گرفتن درکنار مصدق را دارند و ماندگار خواهند شد؟ همه‌چیز به برنامه‌های عملی و مردمی این دو بستگی دارد. جا نزدن و شجاعت‌شان این روزها مشخص خواهد شد. در طول روزهای عمرمان در جمهوری اسلامی خیلی چیزها دیدیم. 18 تیر، قتل‌های زنجیره‌ای، کشته‌شدن انسان‌های بیگناه، و صدها مورد دیگر، جز کودتا در روز روشن و دروغ‌گویی به مردمی که به مدد اینترنت و مدیا این روزهای نمی‌گذارند کلاهی سرشان برود. به امید پیروزی مقاومت‌های مردمی در برابر شیادان دروغ‌گو.

پ.ن. لینک‌های این پست با جدیدترین اخبار به روز خواهند شد.

+ آخرین اخبار انتخابات را از اینجا پیگیری کنید
+ اعتراض مراجع تقلید
+ فاتح:مردم در دام آشوب ها گرفتارنشوند/خواستار آزادی دستگیرشدگان،رفع فیلتر قلم ورفع پلپ کلمه سبزهستیم
+ موسوی و کروبی تحت بازداشت خانگی نیستد
+ آخرین عکس‌های ایران
+ Newsweek: ‘It’s a Coup d’Etat’
+ کرباسچی : برنامه هایی به صورت عملیاتی برای دفاع از آراء در حال تدوین است
+ درگیری های بسیار شدید در تهران
+ گزارشی از وضعیت سیاسی تهران در ساعات گذشته
+ درخواست صدور مجوز برای راهپیمایی آرام حامیان موسوی در سراسر کشور
+ باز هم فیلم از تظاهرات در خیابان ولی عصر - 23 خرداد 1388
+ Ahmadinejad: Clashes over election 'not important'
+ استعفای جمعی استادان دانشگاه شریف در اعتراض به تقلب در انتخابات
+ تظاهرات امروز 24 خرداد 1388 در تهران
+ بیانیه جدید میرحسین: تقاضای خود را برای ابطال نتایج انتخابات به شورای نگهبان ارایه کردم
+ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم نتایج این انتخابات را رد کرد
+ تظاهرات در خیابان فاطمی
+ فرار پلیس ضد شورش
+ بیانیه دوم کروبی:احمدی نژاد را رئیس جمهور ایران نمی دانم
+ فیلطر.ش.کن
+ گزارش ابطحی از شب گذشته؛ خاتمی تاکید دارد موسوی را نباید تنها گذاشت
+ Biden has doubts about Iran's presidential vote
+ دوستانم از میدان کاج سعادت آباد زنگ زدند و از درگیری شدید بین مردم و گارد ضد شورش خبر دادند. مردم آنها را لاک‌پشت‌های نینجا می‌نامند و می‌گویند به زبان عربی صحبت می‌کنند و شاید اهل لبنان باشند. مردم بین خود خبر راهپیمایی فردا ساعت 4 از میدان انقلاب تا میدان آزادی را پخش می‌کنند.
+ فید سایت قلم‌نیوز
+ حمایت مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم از راهپیمایی حامیان موسوی
+ راهمپیمایی حامیان موسوی فردا دوشنبه ساعت ۱۶
+ صدای الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور خیابان‌هایی تهران را پرکرده است.
+ تظاهرات امروز در خیابان ولی عصر و حمله پلیس ضد شورش
+ وقتی پلیس ضد شورش به زن ها هم رحم نمی کند

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

+ از آرشیو سرزمین رویایی: شنبه عصر ۲۳ خرداد ۸۸

دارن همه رو در شهر می‌زنن. گریه کردم کمی به حال خودمون. تلفنم مدام زنگ می‌خورد. متاسفم که رای‌مون را در سطل آشغال ریختیم. شهر حالت عادی ندارد. امیدوارم موسوی و کروبی به مردم ثابت کنند که زیر بار دیکتاتوری نخواهند رفت. شاید طوری مردم را می‌زنند که اسرائیلی‌ها فلسطینی‌ها را نزنند. امیدوارم موسوی آنقدر جرات داشته باشد که با مردم باشد تا با دیکتاتور. امروز را در تاریخ ثبت خواهند کرد. لعنت به استبداد.

+ ویدئوی اول
+ تصاویر دیگر
+ عکس‌های بیشتر
+ عکس‌های بیشتر
+ فیلم انفجار اتوبوس در خیابان تخت طاووس تقاطع قائم مقام
+ در تبریز مردم با یگان ویژه درگیر شده اند
+ ازدحام گسترده مردم در خیابان ولی عصر
+ سی ان ان از قول شاهدان عینی گزارش داده است که یک مرد جوان در میدان ونک، با ضربه پلیس کشته شده است
+ عکسی از ضرب و شتم وحشیانه یک زن جوان توسط پلیس
+ مخملباف از کودتا می‌گوید
+ آشوب در تهران
+ تیراندازی در تهران
+ آخرين خبر: حمله نيروهای ضد شورش به مردم در خيابان ولی عصر
+ عکسی از ضرب و شتم وحشیانه یک زن جوان توسط پلیس
+ جنبش سبز باید در خیابان بماند
+‌ آخرین ویدیوهای سی ان ان از اوضاع ایران با کرسیتین امانپور
+ نا آرامی در تهران ساعت چهار
+ گونی‌ای که به جای کلاه بر سرمان رفت
+ فیلم‌های مختلف تظاهرات
+ موسوی: با تمام توان شکایاتمان را پیگیری می‌کنیم
+ تظاهرات در تهران در حمایت از موسوی
+ فیلمی از ضرب و شتم معترضان به نتیجه انتخابات دهم
+ عکس‌های یاهو نیوز
+ Iran Election: Iranians fight for their stolen votes
+ اینجا تهران است انتخابات 88
+ می‌جنگم ، می‌ميرم ، رای مو پس می‌گيرم
+ Time: Protests Greet Ahmadinejad Win in Iran: 'It's Not Possible!'
+ دولت اوباما به نتایج انتخابات ایران بدبین است
+ مسعود بهنود: شبه کودتا، مسوولش کیست
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 5
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 4
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 3
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 2
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 1
+ tehran protests against election results
+ خطاب به رهبران کشورهای جهان
+ فیلم محسن سازگارا - تحلیل کودتای 22 خرداد
+ فیلم درگیری در اسکان - میرداماد
+ راه پيمايي معترضان به نتايج انتخاباتي در خيابان وليعصر
+ اخبار انتخابات و شلوغی‌ها روی CNN
+ Police invasion on people tehran vanak Sq 13 June 2009
+ عکس از تلویزیون ایران. آرای رضایی کم شد؟
+ مهاجرانی: رهبری معظم تصمیم گرفتند حکومت اسلامی را جایگزین جمهوری اسلامی کنند.
+ کودتایی برای نابودی انتخابات
+ آخرین عکس‌های تظاهرات تهران
+ بعدن برای نوه های مان تعریف می کنیم
+ گزارش تصویری رویترز و آسوشیتدپرس از اعتراض مردم به تقلب در انتخابات- ۱
+ گزارش تصویری رویترز و آسوشیتدپرس از اعتراض مردم به تقلب در انتخابات -۲
+ روزهای سخت در انتظار خامنه‌ای و نوچه‌هایش
+ Election battles turn into street fights in Iran
+ به کجا کشید کار ....
+ امضا کنید:
Objection to Fraud in Iran's Presidential Election
به ابتکار بلوچ عزیز

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

+ از آرشیو سرزمین رویایی: ساعت ۵ صبح ۲۳ خرداد ۸۸
( انگار همین دیشب بود. هنوز کسی کشته نشده بود. همه زنده بودیم. تا صبح جلوی تلویزیون. دوستانی که مدام زنگ می‌زدند. شوک بود. بغض بود. آنها که با اصرار من رای داده بودند من را مقصر می‌دانستند. تنها شبی بود که یک ملت با بغض خوابید یا شاید اصلن نخوابید. اس‌ام‌اس قطع بود. اینترنت هنوز نفس می‌کشید. ما شاهدان زنده‌ی یک کودتای سیاه بودیم. قبل از خواب با بغض و نفرت متن زیر را نوشتم و پتوی سیاه نکبت و استبداد را روی سرم کشیدم و خوابیدم )

برای ثبت در تاریخ می‌نویسم. دارم دیوانه می‌شوم. ساعت پنج صبح است و هوا روشن شده. نتیجه‌ها به طرز احمقانه‌ای نشان‌دهنده‌ی تقلب است. در عرض سه ساعت ده میلیون شمردند و بعد از چهار ساعت 24 میلیون.

اس‌ام‌اس ها قطع است. اینترنت پرسرعتم قطع است. بی‌بی‌سی فارسی پارازیت دارد. با دایل آپ دارم می‌نویسم. حرفی ندارم. شوکه هستم. سر درد. عصبانی. و بدبخت. امیدوارم کروبی و موسوی با اتحاد خودشان جلوی این کودتای دموکراتیک بایستند. متاسفم برای خودم. برای شهرم برای کشوری که در آن به دنیا آمدم و برای همه‌ی آرزوی‌های احمقانه و حقیرم. بدبختی سرنوشت ایران است گویا.

جز بغض چیزی ندارم اینجا بنویسم. لعنت ...

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

چه خوب گفت که داستان این روزهای ما همان داستان طوطی و بازرگان است. تنها راه آزادی از زندان بزرگ این حکومت الهی از دروازه سیاه مرگ می‌گذرد. آنها که پیام دیگر طوطیان را شنیده‌اند بر زمین می‌افتند و خود را می‌رهانند. دق می‌کنند. ما سنگدل‌تر هستیم چه ظلم‌ها دیدیم این دو سال و به سخت‌جانیمان این گمان نبود می‌مانیم و عکس‌های آن‌ طوطیان شکرشکن سبز را بر دیوار قلب‌هایمان می‌آویزیم.

راهپیمایی امروز نشان داد ما خموشان سبز هنوز هم بی‌شماریم. ما تمام نشدیم، تکثیر شدیم. و حالا چندین میلیون ندا و سهراب و کیانوش و عزت سحابی و هاله و هدی صابریم. رهبر ما آن طوطی سبز در زنجیر است که ده روز غذا نخورد تا قلبش ایستاد. رهبر ما تن میرحسین نیست که در زندان شماست. رهبر ما شجاعت و صداقت میرحسین و شیخ است که در قلبهایمان می‌تپند.

ای حیات عاشقان در مردگی
دل نیابی جز که در دل‌بردگی

من دلش جسته به صد ناز و دلال
او بهانه کرده با من از ملال

گفتم آخر غرق تست این عقل و جان
گفت رو رو بر من این افسون مخوان

من ندانم آنچ اندیشیده‌ای
ای دو دیده دوست را چون دیده‌ای

مولانا

+ ببینید: حامد پناهی، لولابای

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

+ از آرشیو سرزمین رویایی: دو سال پیش، ۲۲ خرداد ۸۸

باید در دستگاه ماهور و به ریتم لطفی و صدای شجریان امروز به دنیا سلام کنیم. باید بعد از سی سال از اجرای تصنیف در دانشگاه ملی دوباره بر لب بخوانیمش. چندین باره و با لبخند. باید زمزمه‌کنان و با دلی سبز پای صندوق‌ها قدرت خود نشان دهیم و به دوستان سبز‌پوشمان با مهر بنگریم که این روزها، نادر اند و کمیاب. هر سی سال یکی شکوفه‌ای در تاریخ به گل می‌نشیند. از روزهای پرتلاطم مصدق تا شب‌های تکرارنشدنی اواخر دهه‌ی پنجاه و اینک در آستانه‌ی تحولی دیگر، بر لب بام سرنوشت، ایران دوباره و چندباره ایستاده است.

آنانکه سخن از تحریم می‌گویند تنهایند. و این سیل جمعیت را چشمان دگم‌شان شاید نبیند. اینک برای بهتر بودن، برای ارزش نهادن به هنر و هنرمند و معلم و کارگر و استاد و دانشجوی محروم باید بد را به شیاد ترجیح داد. پرواضح است این انتخاب بد و بدتر دیگر نیست. باید امروز نشان دهیم دیگر خواهان دروغ و خواری و ذلیل بودن در دنیا نیستیم. ما خواهان انگشت‌نگاری و متهم‌ دایمی بودن در فرودگا‌ه‌های دنیا نیستیم. ما سینما می‌خواهیم کمی ادبیات بی سانسور، کمی ‌شادی و فریاد با هر رنگی، سبز و قرمزش فرقی ندارد برایمان. ما دچار کمبود خنده شده‌ایم و حالا نوبت ماست که برای حق‌مان تلاش کنیم که سیاه‌پوشان با نیزه، خواهان خاموشی ما هستند تا بساط دیکتاتوری را کامل بر سفره‌ی ایران بچینند.

و اینک نوبت ماست که در گذرگاه به لباسمان ایراد گرفتند و بغض کردیم، نوبت ماست که سینمایمان را کنار خیابان حراج کردند، نوبت ماست که کتاب‌های نازنین‌مان را – تنها دریچه‌های رو به نور را – سانسور کردند و دم نزدیم، نوبت ماست که ستاره‌دارمان کردند و تنها گریستیم، نوبت ماست که سهمیه بستند بر جنسیت‌مان و خندیدند بر توقیف روزنامه‌هایمان. شاید امروز فقط وقتش باشد و دیگر حقی نداشته باشیم. شاید برای کمی خنده و عشق و دانایی، امروز وقت داشته باشیم. این فرصت را از دست نمی‌دهیم. سیاه‌پوشان در لجن افکارشان بی‌صدا غرق خواهند شد. زنده‌باد لبخند سبز این روزهای جوانان ناامید و خسته. زنده‌باد خنده‌های تلخ پدرانی که چندین بار تاریخ برسرشان چون امروز نازل کرده و هر بار مایوس‌تر از قبل در میانه‌ی راه برگشته‌اند. به ‌امید شادی بیشتر، صلح و دوستی با دنیا.

+ گوش کنید: ای ایران. شجریان
+ عکس: Yaldabox
+ صدای تو خوب است
+ گزارش کریستین امانپور برای سی‌ان‌ان
+ به خاطر این‌که روزی می‌خواسته معمار و نقاش و روزنامه نگار باشد
+ ازاین‌طرف آن‌طرفِ این‌روزها
+ یادآور سی سال قبل

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

اما کف به کناری رود و از بین رود، اما ‏آنچه به مردم سود می‌رساند در زمین می‌ماند.

از دروغ، تخلف و تقلب به کار گرفته شده در انتخابات، سوال “رای من کجاست؟” زاده شد و شما مردم، روشن و بی ابهام به شیوه ای مسالمت آمیز در راهپیمایی تاریخی و بی نظیر ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ این سوال را پرقدرت و بلند فریاد زدید و جز کسانی که جهل و خرافه و منفعت پرستی و دروغ چشم و گوش آنها را بسته بود، در سطح ملی و جهان همه آن را شنیدند و دیدند. ولی پاسخ چه بود؟ جز داغ و درفش و کشتن و به حبس کردن و زنجیر به تن برهنه زندانیان زدن و حمله به خوابگاه‌های دانشجویی؟

به یقین فجایع کهریزک و آدم کشی های روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد و عاشورای حسینی از خاطره جمعی ملت پاک نخواهد شد و نباید هم پاک شود که خیانت به خون شهدا و بی گناهان است. ما چگونه می توانیم تیرهای مستقیم به مردم و زیر کردن آنها توسط ماشین پلیس را از یاد ببریم.

خون‌ها و رنج‌ها اما پرده های فریب و ریای تمامیت خواهان را دریدند و فساد نهادینه شده پشت پرده های قدیس نمایی را نمایان کردند و این رویدادهای تلخ و نحوه تعامل دولتیان با مردم به همه اقشار ملت ما از کارگران، معلمان، دانشجویان، روزنامه نگاران، استادان، روحانیون، کارآفرینان، بازاریان، زنان، مردان، جوانان و پیران و همه فعالین جنبش‌های اجتماعی و اقشار مستضعف و میانه نشان داد که ریشه مشکلات آنها در کجاست.

توده های میلیونی ملت بزرگ امروز می بینند که چه کسانی دشنه در دست به دنبال زنان، مردان، پیران و جوانان می دوند و چه کسانی با برخورداری از فرهنگی نازل، در تظاهرات و جمع‌های عمومی رکیک ترین کلمات و جملات را بر زبان می آورند و مردم به جای اینها، نماهنگ های زیبا ساخته اند و پوسترهای پرمعنا به یکدیگر هدیه کرده اند و فیلم ها و عکس های بی شماری از زندگی و مبارزه مردم تهیه و پخش کرده اند و غصه ها و درد های خود را این چنین جاودانی کرده اند:

طفلی به نام شادی دیری‌ست گم شده ست

با چشم های روشن براق

با گیسویی بلند به بالای آرزو

هرکس از او نشانی دارد

ما را کند خبر

این هم نشان ما

یک سو خلیج فارس

سوی دگر خزر*

* استاد شفیعی کدکنی

+ میرحسین موسوی. بیانیه هجدهم. بیست و پنج خرداد ۸۹

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
بنده راه حل را در روانه ساختن نهرها و چشمه هایی از آب روشن و شیرین به بستر این رودخانه می دانم که بتدریج و طی یک فرآیند تدریجی کیفیت آب و وضع رودخانه را تغییر دهد. و نیز اعتقاد دارم که هنوز دیر نشده است و نظام ما آن قدرت را دارد که در صورت تدبیر و در صورت داشتن یک نگاه احترام آمیز و توام با ملاطفت به همه ملت و اقشار آن این مهم را بانجام برساند. بنده تعدادی از این راه حلها را که چون نهرها و چشمه هایی از اب روشن می تواند فضای ملی را تحت تاثیر قرار دهد و اوضاع را به سمت بهبود ببرد، بیان می کنم:

1- اعلام مسئولیت پذیری مستقیم دولت در مقابل ملت و مجلس و قوه قضائیه به نوعی که از دولت حمایت های غیرمعمول در مقابل کاستی ها و ضعف هایش نشود و دولت مستقیما پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور ایجاد کرده است. به یقین اگر دولت کارآمد و محق باشد خواهد توانست جواب مردم و مجلس را بدهد و اگر بی کفایت و ناکارآمد بود مجلس و قوه قضائیه در چهارچوب قانون اساسی با او برخورد خواهند کرد.

2- تدوین قانون شفاف و اعتماد برانگیز برای انتخاباتها به نوعی که اعتماد ملت را به یک رقابت آزاد و منصفانه و بدون خدعه و دخالت قانع سازد. این قانون باید شرکت همه ملت را علیرغم تفاوت در آراء و اندیشه ها تضمین کند و جلوی دخالت های سلیقه ای و جناحی دست اندرکاران نظام را در همه سطوح منتفی سازد. مجالس اولیه انقلاب می تواند به عنوان الگویی مورد توجه قرار گیرند.

3- آزادی زندانیان سیاسی و احیاء حیثیت و آبروی آنها. بنده یقین دارم که این اقدام نه به ضعف که به درایت نظام تعبیر خواهد گشت. و نیز آگاهیم که جریانهای سیاسی منحطی با این راه حل مخالف هستند.

4- آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجازه نشر مجدد روزنامه های توقیف شده جزء ضروریات روند بهبود است. ترس از آزادی مطبوعات باید از بین برود و تجربیات جهانی در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد. گسترش کانال های ماهواره ای و اهمیت یافتن آنها و تاثیرگذاری قاطع این رسانه که بخوبی ناکافی بودن روش های قدیمی و محدودیت صدا و سیما را می رساند. پارازیت ها و محدودیت های اینترنتی می تواند برای مدت کوتاهی اثرگذار باشد. تنها راه چاره داشتن رسانه هایی متنوع و آگاه و آزاد در داخل کشور است. آیا زمان آن نرسیده است که با اقدامی شجاعانه و ناشی از اعتماد به متفکران و نیروهای خلاق جامعه، نگاهها را از آنسوی مرزها به شکوفایی خلاقیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی داخلی برگردانیم؟

5- برسمیت شناختن حقوق مردم برای اجتماعات قانونی و تشکیل احزاب و تشکل ها و پایبندی به اصل 27 قانون اساسی. اقدام در این زمینه که می تواند با درایت و همکاری همه علاقمندان به کشور صورت گیرد در طول چند ماه می تواند فضایی توام با دوستی و محبت ملی را جایگزین در گیری سازمان بسیج و نیروهای امنیتی با مردم و یا درگیری مردم با مردم نماید.

+ میرحسین موسوی. بیانیه هفدهم. یازدهم دی ۸۸
+ سومین نامه سرگشاده تاجزاده: اتفاقات خرداد ۸۸ تفاوتی با کودتای ۲۸ مرداد نداشت
+ نامه منتشرنشده عزت الله سحابی: نامه ای به بازرگان، سروش، کدیور و اشکوری

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
دعایمان مستجاب شد و ملت با تکیه بر زانوان خود به بلوغ و رشدی که شایسته او بود رسید، منتهی مشکل آن است که یک ملت بزرگ نمی‌نشیند تا در روز روشن رایش را ببرند و هیچ نگوید. یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی‌کند. وقتی که یک ملت بزرگ می‌شود دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند. یک ملت بزرگ از شورای نگهبان انتظار دارد آنها را قانع کند که تقلبی در انتخابات روی نداده است، نه آن که تنها یک ادعا پیش رویشان بگذارد و ادعای خود را باطل کننده انبوهی از مشاهدات و مستندات بداند.

از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.

مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.

برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟

اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ شانزدهم. ۱۵ آذر ۸۸

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

+ از آرشیو سرزمین رویایی: دو سال پیش، بیست خرداد ۸۸

از دیشب تا الان سه نفر تحریمی را راضی به رای دادن به موسوی کردم. طرفداران موسوی به وضوح شهر را در تصرف خودشان دارند. زنجیره‌ی سبز دیروز این را به خوبی نشان داد. شهر تب دارد انگار، همه چیز ملتهب است و همه برای رفتن احمدی‌نژاد بی‌تابی می‌کنند. همه هم در عین حال می‌ترسند از احتمال تقلب. با وجود اس‌ام‌اس و فیس‌بوک و بلاگ‌ها فاصله‌‌ی مردم و اخبار کمتر از چهارسال قبل شده است. کوچکترین خبرها برای دوستان اس‌ام‌اس می‌شود. حالا دیگر مامان و باباها هم به طور حرفه‌ای اس‌ام‌اس باز شده‌اند.

همه امیدوارند تقلبی نباشد تا شنبه جشن پیروزی بگیرند. با وجود بازی تیم‌ملی فوتبال در عصر امروز پیش‌بینی می‌شود در صورت برد یا حتا باخت، آخرین روز تبلیغات رسمی شلوغ‌ترین روز خیابان‌ها هم باشد. بعضی‌ها هم امیدوارند که موسوی و احمدی‌نژاد به دور دوم بروند تا این کارناوال‌های شادی و رقص شبانه و آزادی مردم و داخل آدم حساب شدن و نبودن گشت ارشاد یک هفته‌ای بیشتر ادامه داشته باشد. هرچه باشد این روزها به مردم خوش می‌گذرد.

+ زنجیره‌ی سبز انسانی روز دوشنبه از تجریش تا را‌ه‌آهن
+ عکس: نگاه سبز

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
و بدانیم که بالاتر از سیاهی رنگی نیست. ترساندن آخرین تیر ترکش است. مخالفانتان اشتباه کردند و در مقابل مسالمت و مقاومت شما آن را به کار بردند تا اگر کارگر نشود چاره‌ دیگری نداشته باشند. چاره راستین آنها هم خود شمایید، روزی که از مخالفان خود بپرسید آیا پرچم‌های رنگارنگ شما نیز به معنای اصرار بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی است، و اگر آری گفتند آنها را بپذیرید. آن روز وقتی است که همه با هم سبز می‌شویم.

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ پانزدهم. چهار آذر ۸۸

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
این روزها هر نگاهی که به نگاهی می‌افتد از پیروزی می‌پرسد. کی به آن می‌رسیم؟ چه چیز ما را به آن می‌رساند؟ کدام قدم و اقدام آن را به پیش می‌اندازد؟ و چه چیز آن را کمال می‌بخشد؟ تمامی وجود ما دعا و سوال است و وعده خداوند که فرمود هر آنچه مسئلت کنیم مقداری از آن را اجابت خواهد کرد. و آتاکم من کل ما سالتموه. (و از هرآنچه از او خواستید به شما داد). همین که خواسته‌ای در جامعه متولد می‌شود دیگر هیچ کس قادر نیست از برآورده شدن آن ممانعت کند و دولت‌ها تنها می‌توانند بر مقادیری چون زمان و میزان و شکل تحقق آن تاثیر بگذارند.

چیزی که ما می‌توانیم از این ماجرا بیاموزیم آن است که خود دچار افراط نشویم. دیر یا زود – بلکه به امید خدا بسیار زود – مخالفان مردم صحنه را ترک می‌کنند. آیا آن روز باید کشوری تخریب شده برای ملت باقی بماند؟ آن چیزی که امروز باید نگران آن باشیم مصالح کشور است، زیرا کشور جز صاحبان اصلی‌اش کسی را ندارد که در این باره ابراز نگرانی کند. ساختن فردا را باید از امروز آغاز کنیم. باید برای فردا چنان مهیا باشیم که اگر همین فردا از راه رسید یکه نخوریم. باید هریک از ما مردم نه فقط نقش پیشوایی که مسئولیت آن را نیز بر عهده خود احساس کنیم.

+ میرحسین موسوی. بیانیه چهاردهم. نهم آبان ۸۸
+ فیلم تبلیغاتی موسوی ساخته‌ی داریوش مهرجویی

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
زندگی ادامه دارد و افراد موقتی هستند. هر جمعی و جماعتی كه سرنوشت خود را به بود و نبود كسان پیوند زدند سرانجام - حداقل با فقدان او - سرخورده شدند. هرگاه مردمی برای به تنی یا افرادی از همراهان عادی خود امتیازات بی‌دلیل قائل شدند سرانجام تشخیص عقلانی خود را در مقابل خواست آنان واگذار كردند و به جاه‌ طلبان مجال دادند كه در آنان طمع كنند.

مردمی كه می‌خواهند سرپای خود بایستند و حیاتی كریمانه را تجربه كنند جا دارد كه از نخستین قدم‌هایی كه به ناكامی‌‌شان می‌انجامد بابیشترین دقت‌ها پیشگیری كنند. تولد اینجانب نه هفتم مهر كه روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حركت شما به كیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این كلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شكسته‌ نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌ گونه تلقی كنید.

+ میرحسین موسوی. بیانیه سیزدهم. شش مهر ۸۸
+ سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید: متفرعنین توبه و از مردم طلب بخشش کنند

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml


Send   Print
مردم ایران! کاملا پیداست که تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهایی خطیر در پیش‌رو قرار گرفته است. دستگیری كسانی چون دكتر بهشتی یك نشانه است كه از حوادثی سهمگین‌تر خبر می‏دهد. اما باطل رفتنی است و آن چیزی كه به مردم سود می‏رساند باقی می‏ماند.

و اما ما ینفع الناس فی‏مكث فی الارض. آرامش و هوشیاری خود را حفظ كنید. سلسله حوادث جدیدی كه آغاز شده است به مانند دیگر تحركات كور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید كه آن‏ها شما را تحریك نكنند و به هنگام نابودكردن خود به كاشانه و كشورتان لطمه نزنند.

+ میرحسین موسوی. بیانیه دوازدهم. نوزده شهریور ۸۸

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
و در آن سو نگاه كنيم كه مخالفان مردم با قدم گذاشتن در بی‌راهه ‌ها چگونه رو به نشيب مي‌روند. فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خويش را ارضا كنند. آنها چه نتيجه‌ای براي اين كار خود توقع داشتند؟ بدن رنجور قربانی ترور را به بند كشيدند و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند. آنها انتظار داشتند از اين كار جز ريختن آبروی خود چه سودی ببرند؟ در سراشيبی كوره‌راهی كه درون آن افتاده بودند خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراط‌گرانی قرار گرفت كه نيمه‌های شب به خوابگاه دانشجويان غريب و مظلوم حمله می‌كنند و رايج‌ترين كلمات در فرهنگ لغاتشان دشنام‌های ركيك است.

بنا بر چنین تعهداتی اینجانب برای رسيدن به آرمان‌هایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کرده‌اید پیشنهاد نمی‌کنم؛ راه سبز امید. راهی که از پیش از انتخابات آغاز کردید و همچنان با عزم های استوار در آن گام می زنید. راهی که با دعا و ندا و تکبیر، با گردهمایی های بزرگ و کوچک، با کوشش ها و جوشش ها و گفتگوها و پرس و جوهای خود همچنان در آن قرار دارید.

+ میرحسین موسوی. بیانیه یازدهم. چهارده شهریور ۸۸

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
صحنه‌هایی که دیدیم و دیدید جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید. با دادخواستی سبک با طرح مطالبی بی‌ربط، با استناد به کتاب‌هایی که به خروار خمیر می‌شوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعتراف‌هایی که رنگ شکنجه‌های قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخوانده‌اند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم).

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ی دهم. یازده مرداد ۸۸

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

سرو چمان بودن که هیچ، درخت بودن، حتا نهالی پرامید بودن در سرزمین تبرها؛ کاری سخت دشوار است.

+ نامه‌ی ۴ زندانی سیاسی رجایی‌شهر: از درون زندان به اعتراض های خود ادامه می دهیم

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئله‌ی انتخابات مسئله‌ی شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شده‌ی مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.

+ میرحسین موسوی. بیانیه نهم. ۱۰ تیرماه ۸۸
+ بیانیه ۴ زندانی سیاسی رجایی شهر: رهبران سبز را تنها نگذارید

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

+ از آرشیو سرزمین رویایی: دو سال پیش، سیزده خرداد ۸۸

شهر در دست آرزوهای ماست. در دست رویاهای جوانان ناامید. این روزها شهر می‌خندد. پر از رنگ است و پر از شور و شوق فردای نزدیک. روبان‌های سبز، سنجاق سینه‌های رنگارنگ، میدان‌های شلوغ و چهارراه‌های پرهیجان جای همه‌ی روزهای گرم و تف‌زده‌ی خاکستری گذشته را گرفته‌اند. کسی به کسی اخم نمی‌کند، کسی نمی‌پرسد از نسبت دو جوان با هم و کسی شک نمی‌کند به ایستادن و خندیدن در پیاده‌روهای پرسر و صدا.

شهر در دامان ما می‌خندد. هوا سودای گرم شدن ندارد و باد خنک اواخر بهار آدم‌های شهر ما را وسوسه می‌کند. پرنده‌ها روی سیم‌های برق از این آزادی کوتاه‌مدت استفاده می‌کنند و قفس را فراموش کرده‌اند. ون‌های سبز و آجان‌های سر چهارراه برای لباس من و تو، انگاری هیچ وقت نبوده‌اند. هرکس روبانی بر دست دارد و سربندی بر سر، یا شاید از ماشین‌اش نوارهای سبز آویزان کرده است، یا حتا عکس‌های آن شیخ شجاع را. همه می‌خندند. پنداری قراری با هم دارند و نقشه‌ای در سر که هنوز مانده‌ تا اجرایش کنند.

چشم‌ها با هم سخن می‌گویند و دل‌ها در تب و تاب فردایی آزادتر، بی‌دروغ‌تر، انسانی‌تر، قانونی‌تر، می‌سوزند. کنار زمان ایستاده‌ام و به جوان‌ها فکر می‌کنم و خوشحالم. کاش همیشه شهر ما اینقدر خوشحال بود، زنده بود، نفس می‌کشید، می‌خندید و آدم‌ها از اینکه انسان‌اند و حقوقی‌ دارند در دلشان رنگ شادی می‌گرفتند. کاش بعد از تمام شدن وعده‌ها و آرزوهای موعود برای مردم این سرزمین، کارناوال‌های شادی برپا باشند و بیاموزیم که باید بخندیم و بیاموزیم که می‌شود طریق دیگری هم زیست، با رنگ، با شور، با شادی، با احترام به خود و دیگران. چنین باد.

+ كاش هميشه انتخابات رياست‌جمهوری بود
+ عکس: از اینجا

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

اعلیحضرت همایونی:

این خون‌های بی‌گناه که به زمین ریخته می‌شود، این اشک‌های بی‌دلیل که خاک تف زده را گِل می‌کند‌‌، روزی پایه‌های چوبین صندلی قدرت شما را خواهد پوساند. حتمن می‌دانید به کفر می‌ماند به ظلم نه.

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

هاله سحابی در پی حمله مأموران به تشییع جنازه پدرش درگذشت

این تیتر اول بی‌بی‌سی فارسی است. نمکی که روی زخم یک نسل می‌پاشد و توهینی که به شعور مخاطبینش می‌کند. چه کسی این کلمات را انتخاب می‌کند؟ آیا ماموران به تشییع جنازه‌ی پدرش حمله کرده‌اند؟ یا اینکه یک لباس شخصی عکس پدرش را از جلوی چشمانش پاره کرده و با آرنج به ریه او زده؟ ( به نقل احمد منتظری که سه متری هاله سحابی بوده)

آیا بی‌بی‌سی فارسی اینگونه بی‌طرفی‌اش را می‌خواهد اثبات کند؟ ماجرا چون روز روشن است پس چرا از فعل درگذشت استفاده شده است؟ این بی‌طرفی نیست. این رعایت نکردن شرافت و اصول خبرنگاری است. ما به اندازه‌ی کافی داغ داریم. دیگر بس است. دیگر بس است.

+ رادیو دویچه‌وله: «هاله سحابی را به زمین انداختند و با لگد به پهلوهایش زدند»
+ صدای امریکا: مرگ هاله سحابی در هاله ای از ابهام
+ رادیو زمانه: درگذشت هاله سحابی، در پی حمله نيروهای امنيتی به مراسم خاک‌سپاری پدرش
+ گزارشگران بدون مرز: هاله سحابی به دست ماموران امنیتی در مراسم خاک‌سپاری پیکر پدرش کشته شد

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
این آوار داغ و غم و ظلم چندین برابر هر فاجعه‌ای دلت را به درد می‌آورد. من وقتی شوک می‌شوم چیزی به ذهنم نمی‌رسد. مثل صبح بیست و سه خرداد. مثل بیست و پنج و سی خرداد هشتاد و هشت. ما انگار جهنمی را زندگی می‌کنیم که دیگران محکومش شده‌اند. گاهی هر سخنی کلام را فلج می‌کند. باید سکوت کرد و با بغض‌هایمان رفتن ظلم و جهل را فریاد بزنیم.

"- نازلی سخن بگو!
مرغ سکوت، جوجه‌ی مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشسته ست!"
نازلی سخن نگفت؛
چو خورشید
از تیرگی بر آمد و در خون نشست و رفت ...

نازلی سخن نگفت
نازلی ستاره بود
یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت ...

نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود
گل داد و
مژده داد: "زمستان شکست!"
و
رفت ...

احمد شاملو

+ فریدون سحابی: ضرب و شتم مردم در کمال بی رحمی و نامردی بود
+ گوش کنیم: حسین علیزاده، سوگ

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print
امروز هم مثل دوشنبه‌ی زرد آذر هشتاد و هشت شد. همان دوشنبه‌ای که صبحش بیدار شدم و هوا طعم گس غریبی داشت. بعد اول صبحی خواندم که منتظری دیگر نیست. به همین کوتاهی. امروز هم اول صبح آب سرد را روی تنم احساس کردم. هوا گرم بود و بوی دود می‌داد. اما من یخ زدم. بغضم گرفت و گلویم از این بغض لعنتی درد گرفت. اگر از بغض گلویت درد بگیرد یعنی اینکه اتفاقی غمناک کمین کرده است.

حدسم درست بود. همه‌ی این روزها که در کما بود آرزو می‌کردم فقط باشد. بعضی‌ها همین‌که باشند غنیمت است. علی‌رضا رجایی و حبیب‌الله پیمان را از نزدیک دیده‌ام. در همان نمایشگاه‌های مطبوعات پررونق زمان خاتمی. همیشه حق‌شان را خورده‌اند. ملی مذهبی‌ها مثل همه‌ی ایرانی‌های سنی و کرد و لر و بلوچ که حق‌شان را پایمال کرده‌اند، انسان‌هایی صبور و مقاوم هستند. سحابی به آنچه در نامه‌اش خواسته بود رسید. روحش شاد.

+ تظلم و رنجنامه‌ی مهندس عزت الله سحابی خطاب به مردم و حکومت ایران
+ فیلمی منتشر نشده از دیدگاه‌های عزت الله سحابی

+ بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید
در این عشق چو مردید همه شاه و امیرید

مولانا

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml