Send   Print
دعایمان مستجاب شد و ملت با تکیه بر زانوان خود به بلوغ و رشدی که شایسته او بود رسید، منتهی مشکل آن است که یک ملت بزرگ نمی‌نشیند تا در روز روشن رایش را ببرند و هیچ نگوید. یک ملت بزرگ انتخابات درجه دو انتصابی را تحمل نمی‌کند. وقتی که یک ملت بزرگ می‌شود دیگر خدمتگزارانش اجازه ندارند به او بگویند چه باید بخورد و کجا باید برود و چه کسی را برگزیند و به چه چیز و چه کس اعتماد کند. یک ملت بزرگ از شورای نگهبان انتظار دارد آنها را قانع کند که تقلبی در انتخابات روی نداده است، نه آن که تنها یک ادعا پیش رویشان بگذارد و ادعای خود را باطل کننده انبوهی از مشاهدات و مستندات بداند.

از ما می‌خواهند که مسئله انتخابات را فراموش کنیم، گویی مسئله مردم انتخابات است. چگونه توضیح دهیم که چنین نیست؟ مسئله مردم قطعا این نیست که فلانی باشد و فلانی نباشد؛ مسئله‌ آنها این است که به یک ملت بزرگ بزرگی فروخته می‌‌شود. آن چیزی که مردم را عصبانی می‌کند و به واکنش وا می‌دارد آن است که به صریح‌ترین لهجه بزرگی آنان انکار می‌شود.

مگر نمی‌خواهید که ما نباشیم و شما باشید؟ راهش توجه به این واقعیت است؛ مردم با زید و عمرو عهد اخوت ندارند و آن کسی را بیشتر می‌پسندند که حق بزرگی آنان را کامل‌تر ادا کند. این مسئله‌ای است که توجه به آن نه فقط گره انتخابات، که هزار گره دیگر را نیز می‌گشاید. و اگر بنا باشد حل نشود آرزو کنید که دامنه‌های مشکل در یک انتخابات، محدود بماند.

برادران ما! اگر از هزینه‌های سنگین و عملیات عظیم خود نتیجه نمی‌گیرید شاید صحنه درگیری را اشتباه گرفته‌اید؛ در خیابان با سایه‌ها می‌جنگید حال آن که در میدان وجدان‌های مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است. ۱۶ آذر دانشگاه را تحمل نمی‌کنید. ۱۷ آذر چه می‌کنید؟ ۱۸ آذر چه می‌کنید؟ چشمانی را که در صحن دانشگاه به رزمایش‌های بی‌فایده افتاده و آنها را نشانه ترس یافته چگونه تسخیر می‌کنید؟ اصلا همه دانشجویان را ساکت کردید؛ با واقعیت جامعه چه خواهید کرد؟

اینها سخنانی است که ما از روی خیرخواهی می‌گوییم و شنیده نمی‌شود. اگر می‌شنیدند راه پیروزی خیلی نزدیک می‌شد؛ آن پیروزی را می‌گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است؛ آن پیروزی که انسان‌ها را همچون جوانه‌های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می‌کند و بی آن که لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می‌کند، تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می‌کند خجالت بکشد.

+ میرحسین موسوی. بیانیه‌ شانزدهم. ۱۵ آذر ۸۸

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml

Send   Print

+ از آرشیو سرزمین رویایی: دو سال پیش، بیست خرداد ۸۸

از دیشب تا الان سه نفر تحریمی را راضی به رای دادن به موسوی کردم. طرفداران موسوی به وضوح شهر را در تصرف خودشان دارند. زنجیره‌ی سبز دیروز این را به خوبی نشان داد. شهر تب دارد انگار، همه چیز ملتهب است و همه برای رفتن احمدی‌نژاد بی‌تابی می‌کنند. همه هم در عین حال می‌ترسند از احتمال تقلب. با وجود اس‌ام‌اس و فیس‌بوک و بلاگ‌ها فاصله‌‌ی مردم و اخبار کمتر از چهارسال قبل شده است. کوچکترین خبرها برای دوستان اس‌ام‌اس می‌شود. حالا دیگر مامان و باباها هم به طور حرفه‌ای اس‌ام‌اس باز شده‌اند.

همه امیدوارند تقلبی نباشد تا شنبه جشن پیروزی بگیرند. با وجود بازی تیم‌ملی فوتبال در عصر امروز پیش‌بینی می‌شود در صورت برد یا حتا باخت، آخرین روز تبلیغات رسمی شلوغ‌ترین روز خیابان‌ها هم باشد. بعضی‌ها هم امیدوارند که موسوی و احمدی‌نژاد به دور دوم بروند تا این کارناوال‌های شادی و رقص شبانه و آزادی مردم و داخل آدم حساب شدن و نبودن گشت ارشاد یک هفته‌ای بیشتر ادامه داشته باشد. هرچه باشد این روزها به مردم خوش می‌گذرد.

+ زنجیره‌ی سبز انسانی روز دوشنبه از تجریش تا را‌ه‌آهن
+ عکس: نگاه سبز

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml