Send   Print

بوی عیدی
بوی توپ
بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو
بوی یاس جا نماز سفره‌ی مادربزرگ

با اینا زمستون و سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده‌ی لای کتاب

با اینا زمستون و سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

فکر قاشق‌زدن دختر ناز چشم‌سیاه
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور
برق کفش جفت شده تو گنجه‌ها

با اینا زمستون و سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک‌شده لای کتاب

با اینا زمستون و سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم

بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم‌شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی

با اینا زمستون و سر می‌کنم
با اینا خستگی‌مو در می‌کنم
با اینا بهارو باور می‌کنم !


ترانه: شهیار قنبری
آهنگساز: اسفندیار منفردزاده
خواننده: فرهاد
+ گوش کنید

نوروزتان مبارک

Send   Print

شکوفه‌ها بی‌قرارند
ابرها منتظرند
تنگ‌های بلور می‌خندند
ماهی‌ها می‌رقصند
سبزه‌ها به رستن‌های جاودانه
می‌اندیشند
به بهار، به رویش، به تکامل
به سال بی‌خزان

پ.ن. عمونوروز با عصایش درختان را از خواب زمستانی بیدار می‌کند. صدایش را می‌شنوید؟