Send   Print

خواستم بحث شیرین اسلام و اروتیزم را تمام کنم که دوستی نادیده مرا با لینکی به بلاگی به نام این خانه سیاه است برد. در آنجا نقدی بر نوشتار مهدی خلجی عزیز خواندم که در خور توجه بود. گزیده هایی از این نقد را اینجا می گذارم. هدفم از شروع این بحث شکستن تابوها است و سپس بالا بردن آگاهی نسل جوانی که در زیر سانسور حکومت در این رابطه هیچ نمی دانند.

در مورد اينكه چشم و ابروي توصيف شده در قرآن چقدر موجب بالا رفتن سطح تستسرون در خون مرد عرب هزار و چهارصد سال پيش شده ، متر و معياري موجود نميباشد تنها ميتوانيم با مدد گرفتن از روايات تاريخي شمايي از روحيه عرب جاهلي رابه دست بياوريم. مسلم ميباشد كه محقق گرانقدر ما از ارزش شعر در شبه جزيره عرب علي الخصوص پيش ا زظهور اسلام مطلع ميباشند. ارزش شعر در ميان عرب بدان سان بالا بود كه به هنگام بازار ساليانه مكه در جوار بازارعكاظ ، شعرايي از سراسر عربستان جمع ميشدند و به عرضه اشعار خود ميپرداختند . در پايان برترين اشعار بر روي ديباي مصري نوشته شده و به مدت يكسال از ديوار كعبه مي آويختند . كه اين امر بزرگترين افتخار براي شاعر و قبيله او محسوب ميشد . حال براي عربي كه عمري به زنان مختلف آويخته و اشعار مهيج امروالقيس ، لبيد بن ربيعه ، نابغه و زهير بن ابي در وصف انار سينه ، سيب گلو و بلور ساق پاي زنان و كنيزكان و لذت همخوابگي با لعبتان راشنيده و از بر كرده است آيا وصف درشتي چشم حوريان و يا نوجوان بودن آنها آنچنان كه در بالا خوانديم هوس‌انگيز و اشتهاآور است و يا خير؟
اگر دايره اديان را چنان ببنديم كه فقط اديان ابراهيمي در آن جاي بگيرد باز هم به كتاب عهد قديم بر خواهيم خورد كه با يك نگاه سطحي به آن بارها و بارها شاهد همبستر شدنها ، تجاوزات به قول آقاي خلجي اروتيك ،هوس انگيز و اشتها آوريم . دوستان اهل تحقيق ميتوانند براي نمونه به آبات زير مراجعه نمايند و سپس در محكمه ايي كه كلاهشان را در آن به قضاوت منصوب كرده اند به اين مسئله برسند كه آيا قرآن اروتيك ترين كتاب آسمانی ميباشد یا خير؟

پيدايش باب 19لوط و دخترانش 30 تا37
اما لوط ترسيدكه در صوغر بماند پس آنجا را ترك نموده و با دودخترخود به كوهستان رفت و در غاري ساكن شد . روزي دختر بزرگ لوط به خواهرش گفت در تمامي ناحيه مردي پيدا نميشود تا با ما ازدواج كند پدر ماهم به زودي پير ميشود و ديگر نخواهد توانست از خود نسلي باقي بگذارد . پس بيا به او شراب بنوشانيم و با او همبستر شويم و به اين طريق نسل پدرمان را حفظ كنيم .پس او را مست كردند و دختر بزرگتر با پدرش همبستر شد . اما لوط از خوابيدن و برخواستن دخترش آگاه نشد .صبح روز بعد دختر بزرگتر به دختر كوچكتر گفت كه من ديشب با پدرم همبستر شدم .بيا امشب هم دوباره به او شراب بموشانيم اين دفعه تو برو و با او همبستر شو تا بدين وسيله نسلي از پدرمان نگهه داريم .پس آن شب دوباره لوط را مست كردند و دختر كوچكتر با او همبستر شد . اين بار هم لوط مثل دفعه پيش چيزي نفهميد . بدين طريق دو دختر از پدر خود حامله شدند دختر بزرگتر پسري زاييد و او را موآب ناميد . دختر كوچكتر هم پسري زاييد و نام او را بن عمي نهاد.
همان طور كه آقاي خلجي فرموده اند آيه دويست و بيست و سه سوره بقره همواره محل مناقشه بوده و به علت وجود كلمه اني كه هم دلالت بر زمان دارد و هم مكان تفسيرهاي مختلفي از اين آيه صورت گرفته كه يكي از آنها درباره حليت نزديكي از پشت با همسر ميباشد كه در بين قريش عملي متداول و در ملل ديگر هم مبسوق به سابقه بوده است براي نمونه بايد به دو آيه از عهد قديم اشاره كرد .
پيدايش باب 19 – 6 تا 8
لوط از منزل خارج شد تا با آنها صحبت كند و در را پشت سر خود بست . او به ايشان گفت دوستان خواهش ميكنم چنين كار زشتي نكنيد . ببينيد من دو دختر باكره دارم . آنها را به شما ميدهم . هر كاري كه دلتان ميخواهد با آنها بكنيد .اما به اين دو مرد كاري نداشته باشيدچون آنها در پناه من هستند . همين نمونه براي شايع بودن آميزش جنسی با زنان از پشت از ميان اقوام گذشته كافي است و آسان تر از به كشتزار خود از هر محل وارد شدن ميتوان از آن نزديكي از پشت وشيوع آن در اقوام گذشته را استنباط كرد . اين گونه نبوده كه با ظهور اسلام حكم حليت اين عمل امضا شده باشد ويا بعد از اين آيه مسلمانان شروع به نزديكي از پشت با همسرانشان كرده باشند.
از ظاهر نوشته آقاي خلجي مشخص نميشود كه اين مسئله كه در اسلام سكس يكي از طبيعي ترين و غريزي ترين فعاليتهاي آدمي قلمداد شده است ازنظر ايشان نكته اي مثبت است و يا منفي . اگر مثبت است كه فبها المراد و گرنه آيا ايشان مدل مسيحيت را ميپسندند كه ميل جنسي را محكوم كرده و براي رسيدن به خدا تجرد را پيشنهاد داده است . همچنين فرمايش ايشان در مورد دوران جاهليت و ازدواجهاي آن نيز اندكي با واقعيت متفاوت است . در پيش از اسلام در عربستان ده نوع ازدواج رايج بوده نه آنگونه كه آقاي خلجي فرمودن اند هيجده نوع . ازدواج صداق كه همان ازدواج رايج ميباد با مهر معلوم و زمان نامعين . متعه با همان ازدواج موقت با مهر و زمان معين ازدواج اماء ( با كسر الف ) به معنای پيوند با كنيران كه در آن مهريه داده نميشد . ازدواج مقت ازدواج پسر بزرگ خانواده با زن يا زنان پدرش كه اين نوع ازدواج در آيه بيست و دو سوره نساء به شدت مورد نكوهش قرار گرفته شده است لاتنكحوا مانكح آباؤكم انه كان فاحشة و مقتا و ساء سبيل. ادواج شغار كه شخص با با دختر و با خواهر ديگري ازدواج ميكرد تا او نيز با دختر و يا خواهر ش ازدواج كند . ازدواج رهط يا ازدواج دست جمعي كه عده ايي مرد با يك زن در يك زمان ازدواج ميكردند ازدواج با اختين ازدواج با دوخواهر در يك زمان. ازدواج مخادنه يا ازدواج دوستانه زماني كه زن و مرد با يكديگر دوست ميشدند .ازدواج استبضاع . شخص زن خود را در اختيار مردي كه شجاعت يا صفات پسنديده اي داشت قرار ميداد تا ازاو صاحب فرزند شود . ازدواج تعويضي . دو مرد اقدام به جابه جا كردن و عوض كردن زنانشان ميكردند( المفصل في تاريخ العرب ج 5 ص 141و 526 و 548 به بعد(
در هيچ دوره ايي پيامبر هيچ يك از مردان مدينه را به جبر و زور با خود به جنگ نبرده استو تمام افراد با ميل و رغبت در اين جنگها شركت كرده اند .خواه به اميد تحصيل غنائم خواه به قصد قربت و كسب رضاي خداوند . در قرآن آيات بسياري در سرزنش كساني كه به پيامبر در اين جنگهاهمراهي نكرده اند موجود است كه نشان ميدهد اجبار و زوري براي همراهي پيغمبر در جنگها وجود نداشته است . حال چگونه زنان مدينه اين دوري هاي كوتاه مدت را تحمل نكرده اند و از دوري مردانشان به فغان آمده اند که آيا مردی در شهر باقی مانده تا با من بخوابد؟آيا امروزه در ممالك كه آزادي هاي زن به رسميت شناخته شده است ميتوان زني را مشاهده كرد كه در كوچه خيابان به راه افتاده و فرياد ميزند و مرد براي همخوابگي طلب ميكند .
تثنيه باب 22-20 تا24
ولي اگر اتهامات مرد حقيقت داشته باشد و آن زن هنگام ازدواج باكره نبوده است ، ريش سفيدان دختر را به در خانه پدرش ببرند و مردان شهر او را سنگسار كنندتا بميرد چون او در اسرائيل عمل قبيحي انجام داده است و در زماني كه در خانه پدرش زندگي ميكرده زنا كرده است . چنين شرارتي بايد از ميان شما پاك گردد . اگر مردي در حال ارتكاب زنا با زن شوهر داري ديده شود هم زن و هم آن مرد بايد كشته شود به اين ترتيب شرارت از ميان اسرائيل پاك خواهد شد .اگر دختري كه نامزد كرده است در داخل ديوارهاي شهر اغوا شد ، بايد هم دختر وهم مرد را از ديوارهاي شهر بيرون برده ، سنگسار كنند تا بميرند. دختر را به خاطر اينكه فرياد نزده و كمك نخواسته است ، مرد را به جهت اينكه نامزد مرد ديگري را بيحرمت كرده است .چنين شرارتي بايد از ميان شما پاك شود .
حالا بايد ديد آيا حضرت موسي هم مانند پيامبر اسلام از ترس اينكه مبادا انگيزه مومنينش براي رفتن به جنگ ضعيف شود و يا زنان بني اسرائيل همانند همتايان دو هزار سال بعدشان در مدينه ، كار را به بي آبرويي بكشانند و در كوچه بازار نعره زده و مرد طلب كنند از اين گونه قوانين در دهان خدا جا داده است

پ.ن.1. نقدي به مقاله اسلام اروتيك و اسلام زن باره
پ.ن.2. نقدي به مقاله اسلام اروتيك و اسلام زن باره قسمت پایانی
پ.ن.3.
مهدي خلجي
پ.ن.4. عهد قديم