با حرفت خيلی موافق نيستم چرا که فرار رو عکس العمل آدمهای ترسو و ضعيف ميدونم . تو همه جای دنيا ظلم و فقر و ... هست اما با درجه های مختلف . قبول دارم که تو مملکت ما خيلی چيزا هست که مخل آرامش و شادی آدمه اما پس اراده و خواست و توانايی تغيير آدما کجاست ؟ هيچکس سرنوشتش تغيير نمیکنه مگر اينکه خودش بخواد! اگر روزی بخوام از اين سرزمين برم برای ديدن و ياد گرفتن و کسب چيزای خوب و قشنگه و آوردنشون تو مملکتی که دوستش دارم و خيلی از اونايی که دوستشون دارم اونجا زندگی ميکنن . برای تغيير و بهتر کردن مکانی برای زندگی همه اونايی که دوستشون دارم نه برای فرار و زندگی بهتر برای خودم !؟ . . .

سلام منم توش موندم چی بگم والا...

واقعا که اوضاع خفت باری بر جامعه حاکمه....شاید فرار تنها راه باقی مانده باشد.....

... هيچ باور داري
زير اين بر شده‌ دودوش زنگاري
سرزميني است عجيب
همه چيزش وارون
كاندر او مرگ به از زندگي است
شرف انسان در بندگي است
ديده‌ گريان خوب است و لب خندان بد
موهبت‌هاي خدا فقر و نياز و مرض است
كه كني عصيان تو اگر سير شوي

هيچ پنداشتي اي بسته به آينده اميد
عاشق صبح سپيد
اي به سوداي طلوع سحري جسته ز جا
راهپيماي جهان فردا
كز پس عمري سعي و عمل و شوق و اميد
زير آوار شب تيره زمينگير شوي؟
وندر اين دامگه جهل و جنون زرق و ريا
به گناهي كه چرا دم زدي از چون و چرا
هدف ناوك تيرافكن تكفير شوي

هيچ پيش آمده كز هستي دلگير شوي
هيچ پيش آمده كز جان و جهان سير شوي

علي اكبر سعيدي سيرجاني

تورو خدا منم ببببببببببببببببر )):

همه حرفهايی رو که زدی درک ميکنم ُ اما خواهش ميکنم اينقدر همه چيز رو تلخ نبين ! فقط روح خودت آزار ميبينه . خودت بيشتر از همه اذيت ميشی. همونطور که انار هم نوشته خیلی از بچه هایی که تو همون مملکت بزرگ شدن الان موفقتر از اونايی هستن که اينجا بزرگ شدن . ميخوام بگم درسته اونجا تاريکی و ناراحتی زياده ، اما تا مادامی که اونجايی سعی کن قشنگيهاش رو ببينی ، فقط و فقط برای خودت . خود خودت . نه مملکتت يا هر چيز ديگه ای! سرزمين رويايی هم اينقدر نا اميد و فراری ؟!!!؟؟؟ دي ی ی ی ی ی -:)




Blog Design Studios