سرزمین رویایی:

محبوبه جان: مرسی از لطفت و ممنون که تو هم در این سال‌ها با رویاهای من همراه بودی ...

محبوبه:

همیشه به خیلی از وبلاگ نویس ها حسودیم شده، نه فقط به خاطر قلم خوب و حس نابشون، به خاطر آزادی و در قید فکر و حرف مردم نبودن، رها بودن توی نوشتن، اینکه بتونی خودت باشی ...
مرسی که توی تمام این سالها احساسات و تفکرات و زندگیتو با ما در میون گذاشتی :) <3

سرزمین رویایی:

هدیه جان: ممنون از لطفت و ممنون که شما هم هستی و همچنان سرزمین رویایی رو دنبال می‌کنی

هدیه:

سالی یکبار اینجا رو باز کنی و سالی یکبار اینجا بنویسم تولدت مبارک.
معامله خوبیه رفیق جان نادیده :)
مرسی که هستی هنوز. استوار.

سرزمین رویایی:

مه‌سا جان:

ممنون که نوشتی از احساست. منم احساس می کنم ما همه باهم بزرگ شدیم. هیچ کدوم آدم‌های قدیم نیستیم خودم احساس پختگی می‌کنم و می‌دونم انسان بهتری هستم نسبت به نه سال قبل. همه با هم تغییر کردیم و چه حس خوبی هست وقتی آدم‌های زیادی بدون اینکه هم رو ببینند خاطراتشان در یک نقطه تلاقی می‌کند. منم ممنونم که تو هستی.

مه‌سا:

سال 86 بود، یکی از دوستانم توی یه دفترچه ی کوچیکی که از همون سال ها تا الان نگهش داشتم، برام نوشت dreamland.com ... و از اون روز من یکی از خواننده‌های پر و پا قرص اینجا شدم...
7 سال گذشت، دختره بیست ساله‌ی اون روزا کنار سرزمین رویایی بزرگ شد و رویاهاش رو پرورش داد... اشک ها، شادی ها، هیجانات، نا امیدی ها، امیدها، رویاها، اضطراب ها، دلهره ها، لبخندها، ترس ها، تنهایی ها، همه و همه امشب از ذهنم گذشت، سرزمین رویایی امشب باعث شد همه ی گذشته رو مرور کنم، یه حال خوب ِ توأم با احساسِ عجیبی دارم.
و گاهی اوقات بعد از ایــن همه سال خاموش خوندن، به ناگاه در شبی دلت میخواد روشن شوی و بنویسی برای صاحب ِ خوش‌ذوق این سرزمین رویایی : "ممنون که هستی "




Blog Design Studios