سلام
از سر زدنتان به مختصر سپاسگزارم. و از مهرتان

سلام
مرسي بابت پيشنهاد فرستادن لينك شهر قصه.خوشبختانه فايلش را روي كامپيوترم دارم.ريختمش روي ام پي تيري پلير و مشكل حل شد.

سرزمین رویایی:

شروود جان :
راست می گویی دیگر. من هم هرچه گشتم دنبال لغتی دیگر به جز دزدی پیدا نشد. آخر دزدی دزدی است دیگر !
با تو موافقم. من هم برای جا انداختن قباحت این کار این متن را نوشتم.

سرزمین رویایی:

شبنم جان:
با تو موافقم اما راستش را بخواهی خیلی هم راحت نمی شود مطلب اصلی را در بلاگش پیدا کرد. در بین این همه بلاگ و به روز شدن هایی که دقیقه به دقیقه فرصت به ویزیتور ها نمی دهد پیدا کردن بلاگ اصلی کار کمی دشواری است.
در مورد قانون شفاهی کپی رایت با تو موافقم

سرزمین رویایی:

کوروش اسلام زاده ی عزیز:
خوشحالم از اینکه باب جدیدی برای تو باز شده!
اینکه کسی مدت طولانی ننویسه دلیلی برای دزدین مطلب از دیگران نیست. مگر هر کس باید مثلن ده سال بلاگ بنویسد تا بعدن قوانین رایت را رعایت کند؟! یا راننده ها باید مدتی رانندگی کنند تا بعدن اگر دلشان خواست قوانین راهنمایی را رعایت کنند ؟!
تا آنجا که من اطلاع دارم به عنوان خواننده ی سه ساله ی بلاگستان و نویسنده ی دو ماهه ! عرف بلاگستان در این زمینه نقل مطلب با لینک است و هر کسی با هر مقدار سخت گیری این را قبول دارد. اما برداشتن بی اجازه حتا با توجه به اعتراضات نویسنده و باز هم به کار ادامه دادن اسمی به جز دزدی ندارد. راستی شما واژه ی فارسی دیگری به جز دزدی برای این کار می شناسید؟
من نگفتم اینترنت ایرانی خارجی دارد. و همچنین نگفتم برداشتن مطلب از منابع خارجی بدون اجازه صحیح است. رایت نویسنده ی مطلب ربطی به ملیتش ندارد. حق آن نویسنده است درباره ی آن نوشته. حالا ایرانی باشد یا خارجی فرقی نمی کند. در مورد عکس هم عکاسانی که به رایت عکس شان اهمیت می دهند معمولن نام خود را زیر عکس واترمارک می کنند. آنها هم که نمی کنند باز هم استفاده کننده گان منبع عکس را برای خوانندگانشان ذکر می کنند.
اما مثل اینکه این متن با من را قبول نداری که نوشته ای: يا يکی از قديميها با توجه به اخلاق که عملی هم باشه بيشتر در اين باره بنويسه.
به نظرت احترام می گذارم

سرزمین رویایی:

هاله جان:
راست می گویی سولوژن خیلی بخشنده و مهربان است. اما اینجا بحث حق رایت است. شاید باید سولوژن با موردی برخورد می کرد که از خود او مطلبی را دزدیده باشند و آن وقت حس اش را درک می کرد. حق رایت در تمام دنیا حقی کاملن قانونی است وبسیار سخت گیرانه با آن برخورد می کنند. اما ما نمی دانم چرا به این راحتی از آن می گذریم.

سرزمین رویایی:

سولوژن نازنین :
من حرفی از قانون گذاری ننوشته ام. گفته ام تنها که نوشته های من مثلن مال من است و نوشته های سولوژن مال او. من حق ندارم با مخالفت سولوژن حتا بردارم و نوشته های او را کپی کنم. بعد هم بگویم بلاگستان مرکزیت ندارد.
و اما بیشتر بلاگ ها طبق همان قانون کریتیو لایسنس نقل جمله ای یا مطلبی از بلاگ را با ذکر لینک قبول دارند حتا سخت گیرترین شان. این کار بسیار رایج و پسندیده است برای بلاگستان. کلی هم فرق دارد با برداشتن مطلب یواشکی و نقل در بلاگ خودت و به خورد مردم دادن از زبان خودت نه ؟
برای واژه ی دزد هم حق داری کمی تند است اما واژه ی دیگری پیدا نکردم. آخر به قول شروود دزدی دزدی است دیگر چکارش کنیم؟ اما چون در ابن مورد تا حالا کسی زیاد مطلب ننوشته بوده شاید برایمان ثقیل باشد که نامش را دزدی بگذاریم با اینکه خود دزدی است.

سلام. من نگرفتم که دوستان بالاخره نفس عمل را قبيح می دانند يا نه؟ آقا جان دزدي دزدی است و فرقی نمی کند از جيب مبارک باشد يا از مقاله ای در وبلاگستان. نفس عمل کثيف است و نبايد ساده به آن نگاه کرد. موضوع اصلی بر سر مصادره کار و زحمت ديگری است به نام خود! وگرنه هر کس با ذکر منبع می تواند مطلب ديگری را - ترجيحا با اطلاع و اجازه - در فضای خودش قرار دهد. همين حضرات جرات دارند يک نوشته از يک نفر مشهور - مثلا احود شاملو - را به نام خود مصادره کنند؟ همين شمايان کاری می کنيد که وبلاگش را ببندد و برود.
اين عمل يک رسم نيست و نمی تواند باشد. اين يک عمل قبيح است و قباحت آن بايد برای همگان جا بيفتد و گرنه هيچکس در امان نخواهد ماند. پيشتر هم در اين مورد اعتراضاعی شده است ولی چندان جدی گرفته نشده. فراموش نکنيم حق مالکيت نوشته درست مثل مالکيت اموال شخصی از جمله حقوق اساسی هر فرد است و تعرض يه اين حق پايمال کردن حقوق اساسی افراد است

رويای جانم، در مملکتی که کپی رايت در مورد نوشته ها و کتابها و مجله ها هم هيچوقت اجرا نميشه و اهميتی نداره، تعجبی نداره که اين اتفاقات اينجا هم بيافته، ولی به نظر من در اين دنيای مجازی کسی که کپی رايت رو مراعات نمی کنه، در واقع به هويت مجازی خودش لطمه زده، چون خيلی راحت ميشه اصل مطلب رو در وبلاگ اصلی ديد، با تاريخ زمان خودش و...در پاسخ به سولوژن عزيز هم من فکر ميکنم کپی رايت حد اقل در بين ما وبلاگنويسها، يک جور قانون "شفاهی"​​ شده، و معناش لينک دادن به اصل مطلب هست. در واقع فکر ميکنم کمتر کسی پيدا بشه که مخالف باشه که مطلبش در جای ديگه ای با ذکر لينکش درج بشه. ...در کل باهات موافقم رويايی جان، و به نظر من هم نبايد اين مساله رو نديده گرفت

باز خوبه که مچشون رو گرفته . انصافا خيلی بی جنبه ان بعضی ها

دوست عزيز
ممنون از مطلبتون که برای اولين بار ديدم کسی در اين مورد نوشته و باب جديدی رو برای من باز کرد. منهم با ديد دوست عزيزی که لفظ دزدی رو قوی ميبينه موافقم و وقتی اون وبلاگ رو ديدم حس کردم که مدت طولانی نيست مينويسه. خود من مدت طولانی نيست که شروع کردم و در طی اين مدت هم هيچ مقاله ای در اين مورد نديدم.مطالب وبلاگ من بارها توسط ديگران برداشته شده و جزا؛ يا کلا کپی شده و از نظر من هم اين جزئی از عرف وبلاگستان و پذيرفتنی بوده ولی مطلب شما منو به نگاهی متفاوت آشنا کرد و بنظرم اومد با اين ديدگاه و ۷۰۰۰۰۰ وبلاگ موجود بندرت کسی رعايت کنه ودر ثانی اينترنت که ديگه ايرانی و خارجی نداره که بشه گفت دزدی از خارجی اشکالی نداره و در اينصورت اينهمه عکسو مطلب و حتی ترجمه از منابع خارجی اشکال پيدا ميکنه. واقعن من ممنون کسی هستم که مقالاتی که تا بحال در اين زمينه نوشته شده رو به من معرفی کنه يا يکی از قديميها با توجه به اخلاق که عملی هم باشه بيشتر در اين باره بنويسه.

۱-زياد سخت نگير . هر چيزی که ايرانيها بهش هجوم ميارن بالاخره بايد يه جوری شورش در /اورده بشه ديگه !

۲- با سولوژن تا حدی موافقم .

هاله:

من که می‌گم سولوژن عیسی مسیح است که حلول کرده است. راستی راستی اگر در زندگی واقعی خودت انقدر ماه و بخشنده و مهربان باشی باید به مادر و پدرت تبریک گفت سولوژن جان :)

هاله:

براستی که!

:-0

بلاگ نیوز به مطلبتون لینک داد.
موفق باشین.

وبلاگستان مرکزی ندارد که قانون‌گذاری کند. چنین مرکزی هم نباید وجود داشته باشد.
اما در عوض،‌ نوشته‌ها می‌توانند صاحب حق شوند. مثلا کپی‌رایت یا رایت دیگری مانند یکی از شکل‌های creative commons. تا جایی که می‌دانم اگر نوشته‌ای مشخص نکند که از چه حق‌ای پیروی می‌کند، به طور خودکار دارای حق کپی‌رایت استد. البته به نظرم چنین چیزی بیش از حد شدید و محدودکننده است برای فضای وبلاگستان. مثلا همین الان شما با نقل چند جمله از وبلاگ مدادسفید با وجود آن‌که لینک داده‌اید، کپی‌رایت را نقض کرده‌اید چون احتمالا مجوز کتبی برای این‌کار نگرفته‌اید (و خب، چنین کاری در وبلاگ‌ستان متداول و حتی مقبول است).
پیش‌نهاد می‌کنم هرکس‌ای سیاست خودش را در این زمینه پی‌گیری کند. مثلا شما دیگر به آن وبلاگ سر نزنید، اگر به آن‌جا لینک داده‌اید، لینک‌اش را بردارید و چیزهایی از این دست. چنین کاری خودش تاثیر قابل توجه‌ای دارد.
در ضمن یک نکته‌ی دیگر ... لفظ دزدی مقداری قوی است. همه نمی‌دانند یا تصور نمی‌کنند این کار قبیح باشد. کمی مدارا با انسان‌های دیگر و دنیا را از چشم آن‌ها دیدن ضرری ندارد.




Blog Design Studios