سرزمین رویایی:

ایرانی عزیز مقیم امریکا:
حتمن عکس بگیر و برای من میل کن. در همین دریم لند منتشر می‌کنیم. یک طرح خوب هم دارم که امشب رو می‌کنم :)

ايرانی مقيم آمريکا:

همین الان یه خبر خوب بهم رسید که نتونستم نیام و نگم. زنگ زدم سفارت ایران در واشنگتن که بگم توی شهر من صندوق رای بذارن که این همه آدم مجبور نشن هشت ساعت رانندگی کنند. خبر دادند که در شهر ما هم محل رای دادن گذاشته‌اند فقط توی سایت هنوز نوشته نشده. به جای هشت ساعت رانندگی نیم ساعته می‌تونم برم رای بدم و بیام. تازه توی شهر خودم چند نفری رو می‌تونم بسیج کنم یا به قول معروف خِر کِش کنم ببرم رای بدن. یه شال سبز زیتونی دارم که ایران که میام به جای روسری استفاده می‌کنم. پاشدم و درش آوردم و دارم آماده می‌شم. براتون عکس‌های انتخابات اینجا رو ایمیل خواهم کرد اگر بذارن عکس بگیرم. نتونستم شادیمو نیام اینجا نگم. شال سبزم روی صندلی دم در نشسته و حس خوبی رو بهم می‌ده. دیدار پای صندوق رای روز جمعه.

ايرانی مقيم آمريکا:

دوست نازنین، دیشب درست قبل از خواب کامنت قبلی رو نوشتم و رفتم که بخوابم. از شما چه پنهوون ساعت‌ها از این دنده به اون دنده شدم. خوابم نمی‌برد. سگ همسایه هم یک بند پارس می‌کرد. آنقدر خسته و نگران بودم که دوست داشتم پنجره را باز کنم و در جوابش بهش پارس کنم. شاید که سبک بشم. آنقدر واق می‌زد که صدایش گرفته بود ولی ولکن نبود. نمی‌دانم، شاید اون بنده خدا هم خوابش نمی‌برد. از تو چه پنهان که نگرانم سرزمین رویایی عزیز. حس می‌کنم این شاید یکی از مهمترین لحظات سی سال پیش باشه. حسش می‌کنم. با جان و دل حس می‌کنم. این جمعه مهمه. مهمه برای منی که نمی‌خوام جایی به جز در مملکت خودم روزی اتفاقی بمیرم و توی این خاک برای همیشه حبس بشم. کاش این روزها چشمهایم در ایران بود. می‌دیدم این موج سبزی که می‌گویی را. عکس‌ها و فیلم‌هایش را جستجو می‌کنم و می‌بینم و پشت تمام عکس‌ها برای خودم صدای مردم و حرکت و تصمیم تصور می‌کنم. عکسی که صد نفر را نشان می‌دهد را در ذهنم بزرگ می‌کنم و می‌کنمش هزار نفر. تک و توکی از چنارهای خیابان ولیعصر را که در عکس‌ها می‌بینم، در خیالم می‌کنمش کل خیابان ولیعصر و تصورش می‌کنم پر از جمعیت. شاید برای همین است که آخر شبها خسته‌ام ولی خوابم نمی‌برد. این روزها چشمهای من مال تو دوست عزیز، هر جا که رفتی از طرف من و با جشمهای من مردم و خیابان‌ها را نگاه کن. قبل از خواب دیشب آمار دریافت شده از مردم را نگاه کردم. نقشه تهران بود با تمام منطقه‌ها. از نصف نقشه به بالا سبز بود و از نصف نقشه به پایین مال رئیس جمهور فعلی. قلبم تکانی خورد. می‌دانم که در مناطق جنوبی شهر تراکم جمعیت بیشتر است تا قسمت‌های شمالی. دعا دعا کردم که کسی هم در آن مناطق وقت بگذارد و با مردم حرف بزند. می‌دانم که می‌کنند، ولی راه دور است و هزار و یک نگرانی. ممنون از جواب‌هایی که برایم می‌نویسی. قبل از هر جا الان که ساعت هفت و نیم صبح هست بدو بدو آمدم اینجا را ببینم. به کسانی که می‌شناسم زنگ زده‌ام و می‌زنم تا مطمئن شوم که رای می‌دهند. چه در ایرن و چه در اینجا. برایم بگو تا جمعه چقدر راه مانده سرزمین رویایی عزیز؟ تا بهبود سرزمینم چند روز باقیست؟ باز هم سر می‌زنم. تا زود.

سرزمین رویایی:

ایرانی مقیم امریکای عزیز:
کلمات شما مثل فرو رفتن آب در ماسه در قلبم نشست. تمام سعی من در این چند روز باقی مانده تبلیغ برای کم‌کردن تعداد تحریمی‌ها خواهد بود. شاید باور نکنی من هم اینجا کارم و درسم معطل مانده و پشت کامپیوتر آخرین خبر‌ها را پیگیری می‌کنم. مطمئن هستم که پیروز خواهیم شد. دروغ‌های احمدی‌نژاد برای همه برملا شده است و موج سبز موسوی همه‌ی ایران را سبز کرده. ممنونم از توجهت. ممنونم از نگرانی‌ات. ممنونم که ایرانی هستی از پس هفت هزار مایل. چه بسا قلب‌ها که پشت فاصله‌ها نزدیک‌اند و چه دل‌ها که در همسایگی هم احساس غربت می‌کنند. تو غریب نیستی. تا درد مردم سرزمین‌ات جانت را آزار می‌دهد در سرزمین خودت هستی. باور کن.

چند روزیست که چشم دوخته‌ام به این صفحه نورانی. این تنها ارتباط من با ایرانه از این فاصله هفت هزار مایلی. مناظره دیشب را هم نگاه کردم. شکر که به روز یکشنبه ما افتاده بود و مجبور نشدم یک روز دیگر مرخصی بگیرم و سر ظهر بیایم منزل و میخکوب شوم به این صفحه نورانی. وبلاگ شما را می‌خوانم و ویلاگ ایرانی‌های دیگر را که رای خواهند داد. از شما چه پنهوون اینجا و آنجا در طول این چند روز گاهی آنقدر پای این صفحه نورانی زار زده‌ام که نمی‌دانم تا جمعه نفسی خواهم داشت یا خیر. هر چه از هر جایی به دستم می‌رسد می‌خوانم و نگاه می‌کنم. اولین صندوق رای از شهر من هشت ساعت رانندگی فاصله دارد. ولی مشکلی نیست و اذیتم نمی‌کند. تنها چیزی که اذیتم می‌کند دیدن تک و توک شعارهای ما رای نمی‌دهیم است. در مقابل تمام کسانی که رای نمی‌دهند این لینک را تقدیم می‌کنم. شاید پاسخی باشد. یادتان باشد اگر در آمریکا اکثریت رای نمی‌دادند، امروز به جای اوباما آقای مَک کِین رئیس جمهور بود و اوضاع مردم آمریکا و چه بسا ملت ما بدتر از این می‌شد. اگر می‌توانید تصور کنید، مک کین به جای اوباما. لینک زیر به تمام دوستانی که تصمیم به رای دادن ندارند تقدیم می‌شود. از راهی دور، خیلی دور، با دلی تنگ.
http://www.youtube.com/5friendsvote




Blog Design Studios