سلام
بازی جالبی است، بعدا می توان لینکش رو به بچه هامون :) نشون داد با تیتر
اما دلیل اصلی کامنت،‌ یه بازی دیگه به برای ترویج و عنی سازی ویکی پدیای فارسی شروع شده از
http://mhmazidi.wordpress.com/2007/07/16/wikipedia-5/

من هم یه پست نوشتم. می خواستم شما را هم دعوت کنم اگر به نظرتان مفید است

حسام

مرسی آقا جان، بسیار لطف کردی :)

سرزمين رويايی:

نسترن جان:
آره فليکر فيل تره. اما ايران فليکر باز‌های خوبی داره و ما يه جورايی فيلتر را رد می‌کنيم با يک اکستنشن فاير فاکس البته :)

مگه باباي اي تي رو ديدي كه اينجوري شدي ؟‌:) ترسيدي؟ يا گريه مي كني؟ يا؟

سلام
کار جالبیه !
راستی منم به روز کردم
وزن انتقام چقدر است ...
منتظرم

سرزمين رويايی:

اعلی حضرت گل:
البته که مجازی بودن من به قوت خودش باقی است. اين عکس را هم از اين رو گذاشتم چون نوستالژی بازی را دوست داشتم و می‌دانستم مجازی بودنم را تهديد نمی‌کند. :)

آخی، چه تپل!

داری به چی اعتراض می کنی؟‌ :))
منم خوشم نميومد موهامو کوتاه کنن به دليل مشابه!

به به آقاي دريم, بلاخره چشم ما به جمال دوست خوبمون روشن شد ديگه داشتم يواش يواش به مجازي بودن شما ايمان مي آوردم كه اين عكس نوستالژی فشانی منرا به واقعي بودن شما مطمئن كرد, چه عكس قشنگي هم هست

به به!!! چه پسری؟ قند عسلی؟

چه با نمک!
بچگيت نشون ميده که الان خيلی خوشتیپی!!

بلفی:

چه جالب فرم گردی سرت و پیشونیت شبیه پسر منه. اما بر خلاف پسربچه ها در این سن، از چشمات تقسی نمی باره.

سان راست ميگه ها! زياد گارت نمی گرفتن؟؟

من هم از مهدکودک رفتن میترسیدم. به حدی که هیچوقت نتونستم برم مهد آخرش.

میشه یه خواهشی بکنم ازت. ببینم فلیکر از اونجا ف.ی.لت.ره؟

مرسی :))

آقا قضيه ی کامنتت !!! کشف رمز شد !
يه مخاطب بيکار واسه چند تن ديگه از دوستان هم همون کامنت رو گذاشته ! برای هرکسی هم يه جور خودش رو معرفی کرده !
برای ما هم خودش رو شما جا زده !
چرا ؟!
نمی دونم .

انگار در حال شعر سراییدنی
خیلی با حاله
:-)

اخی
از اونهايی بودی که اگه دم دست بودی روی بازوهات همش جای دندون بود!




Blog Design Studios