سلام . من چند بار براتون دیروز و امروز صبح میل زدم ظاهرا یا ندیدین یا وارد بالکتون شده. در هر صورت با من در تماس باشید تا ببینم این جابجایی چرا موجب مشکل در وبلاگتون شده.
از بین 40 سایتی که هفته پیش به سرور من منتقل شد فقط مورد شما و تیگلاط بوده که در حال حاضر اون مشکلی نداره .
منتظرم

با سلام
اين كامنت درباره بوعلی سینا :مشهور ترین فیلسوف و دانشمند عربی!!؟ است.

حرص و اشتیاق بی حد و مرز این بختکهای خرچنگ صفت (انگليسيها + برخي برادران عرب) که با چنگالهای تیز خود بر پیشینه و آتیه ی این دیار و مردمانش افتاده اند ، تا براي خويش هويت تاريخي بتراشند...
اينجا را حتما بخوانيد و به ديگران هم برسانيد.

http://otopia.blogfa.com/post-51.aspx

کوچه اشناست شاید مادر بزرگ همسایه عمه جان ماست.

من تو بلاگ لاینز یه لینک از شما راجع به هموفوب و چپ دستها دیدم و کلیک نمی شه. خودت برش داشتی؟

ميثم:

سه ستاره

اینک ضربان قلب ما را بشمار
تا حکم دهند لحظه ها را بشمار

گفتند: سخن نگو، نیندیش، بمان!
تعداد زبان بریده ها را بشمار

پرونده عاشقان آزادی را
تک تک بگشا ستاره ها را بشمار

تعلیق، هزار ترم! تهدید! اخراج!
صفحه پس صفحه ناروا را بشمار

تک واحد آزادی را بیست شدیم
بر جرگه عشق نام ما را بشمار

وآنک که تن سیاه شب می سوزد
معکوس، پسین شماره ها را بشمار

شعر از سارا لقایی

اسم وارد نشده است:

گرچه ربطش برمیگرده به چند پست قبل اما ..http://anagoli.blogfa.com

سلام
چه کار فوق العاده اس کردی که عکس گرفتی
الان که از همه خاطرات خيلی دورم و فقط در ذهنم تصويری هست می گم ای کاش عکس گرفته بودم
واقعا کار جالبيه و به همه توصيه می کنم تا دستشون می رسه و سر جاش هست نمادهای خاطراتی عکس بگيرن
راستی پست برف را الان ديدم من هم پست جديدم اسمش برفه!!!

رويايی جان نوشته های چند پست قبليت رو خوندم. فقط اومدم بگم تو چقدر با احساس و لطيف می نويسی... حظ کردم...

رفيق بی معرفت
منو يادته؟..

صفحه ی آشناييه، با اجازت لينک گذاشتم.

زندگی تک تک ما تو همون کوچه های نمور و تاريک شکل می گيره و تموم می شه همه ما غرق در نوستالژی های تاريک و نواهای غمگين زندگی شديم

سرزمين رويايی. خيلی دلم ميخواست که محل این خانه و یا اقلا شهری که اين خانه در آنجاست برايمان مينوشتی که کجاست.

سرزمین رویایی:

مانا جان:
آره این همون خونه است. عکس‌های بیشتر ازش گرفتم که می‌گذارم کم کم !

سرزمین رویایی:

فرجام عزیز:
هوای ما گاهی ابری است گاهی آفتابی گاهی بارانی :)
مثل همین روزهای ایران !
ممنونم

دلم برای محله های قدیمی یزد
تنگ شد.
ولی این کجا است؟!

این همون خونه ست که یه بار دربارش یه متن خیلی خوشگل نوشتی دیگه نه؟

کلی تا نوستايژيک ناک بود که

سلام عرض کرديم رويايی جان

ديدم شعري را در پشت كاميوني ديده بوديد و نوشتيد گفتم يكي از آنهايي را هم كه به مسافرت ديده ام و نوشته ام اينجا بياورم : شاخه ي خشكيم سردي عالم بر ما چه كند ! در ديار ما برگ گلي نيست ،باد ببر يا نبرد .

آخر مصرع اقبال هم فكر كنم يك ( هنوز ) داشته باشد يا من اشتباه مي كنم . ( هزار باده نا خورده در رگ تاك است هنوز )
شاد باشيد

فرجام:

همچنان هوایتان ابری تشریف دارد رفیق شفیق؟ ما عجیب و غریب اردتمندیم خلاصه! سرشان سبز و یادشان پیر! هم کوچه هم مادربزرگ.

...:

خيلي خاطره انگيز بود

مداد سفيد:

ای جان :)

چقدر آدم دلش ميخواد ... ازين کوچه ها هنوزم پيدا ميشن؟




Blog Design Studios