خیلی نوشته خوبی بود.

واقعا متاسفم.

پسر رویایی گلم، من ممنونم از لطف تو، و کلی منتظر میلت هستم. یک ماچ به چشم دوستی! :)) ...راستی به انارعزیز هم می خواستم فقط بگم که البته که دنیا اینطوری هست و من هم موافق نیستم که به بچه ها هیچی نگیم که نکنه آب از آبشون تکون بخوره، البته که اونها هم کم کم با خشونت دنیای اطرافشون مواجه میشن،...ولی مساله اینجا نسبت مساله است، و اینکه طاقت هر کس در هر سنی چقدره، ما بار ۱۰ کیلویی رو روی دوش بچه ۵ ساله هم نمی گذاریم، ولی ۱۵ ساله که باشه، میشه...دقیقا برای همین هم هست که میگم برای این سن معروف شدن خطرناکه، چون دنیای اطراف این ملاحظه رو نمی کنه...ولی خوب تک تک ما که می تونیم کمی مدارا کنیم

سلام پسرک رویائی.

یعنی دیگه ما همه کارهامون رو کرده‌ایم و دیگه هیچ کاری نداریم به جز آزردن هم‌دیگر،

انار خانم عزیزم (که ممنون‌ام از این‌که تو هم در این دام نیفتادی): به ما چه که کورش یا هر کس دیگه رو تأدیب کنیم و درس‌اش بدیم؟ به ما چه جدا"؟ به هم گیر بدیم و بگیم خوب به‌تر که الان و ما گیر دادیم تا بعد و آدم‌های دیگه؟

سررمین رویایی:

سپیده جان:
ممنونم از لطفت. نظرتو خوندم در بلاگ راوی. :)

سررمین رویایی:

‌انار جان:
باهت موافقم. منم داشتم تحریک می‌شدم لیست خودمو بنویسم اما وقتی فهمیدم اینکار از کجا منشا می‌گیره منصرف شدم.

سررمین رویایی:

شبنم جان:

ممنونم از لطفت و خوشحال شدم از صفحه‌ی جدیدت. لینکشو اعلام کردم. برات ای میل مفصل باید بزنم.

رویایی عزیز مطلب خوبی نوشتی من هم نظرم را مفصل در وبلاگ راوی نوشتم.امیدوارم که این جریان به شکلی به رشد فکری همه ما به شکلی کمک کرده باشه.من با اجازه به وبلاگت لینک دادم.
مرسی

قشنگ نبود اما زندگی واقعی هم با آدم همينجوری تا ميکنه و بهتره کوروش اينو الان و مجازی ياد بگيره تا بعدا و واقعی. بابای من هميشه ميگه جايگاهتون رو توی جامعه خودتون بشناسيد چون بالاخره جامعه ورتون ميداره ميشونه درست جايی که جاتونه و اونوفت اگه انتظارش رو نداشته باشيد بهتون سخت ميگذره خيلی. کوروش اميدوارم حداقل درسی رو که بايد ميگرفت گرفته باشه: مشک أنست که خود ببويد...

سلام پسر رویایی جان،حالت چطوره؟...خوب باهات موافقم. البته همونطور که خودت نوشتی بیشتر کسانی که اینطور لیست نوشتن قصدشون یک بازی و شوخی بود و اصلا حتی کوروش رو هم نمیشناختن چه برسه که فکر کنن مخاطب اونه. فکر میکنم این موج دیگه از مساله کوروش خارج شده و میشه بهش خندید، ولی برخورد اینطوری با کوروش رو هم اصلا درست نمی دونم. به نظر من کوروش قابلیتهای زیادی داره، و اینکه خودش نمیتونه درست با موفقیتهاش برخورد کنه، دلیل بر این نمیشه که اونها رو نداره!البته این موفقیت عواقبی داره که در این سن کم سخته باهاشون کنار اومدن، این رو در بچه های زیادی میشه دید، نابغه ها، خواننده های کودک که زود معروف میشن و...راستی رویایی جان آدرس جدیدم رو هم همینجا برات وارد کردم، چه گیری کردیم ها! :)) .

آرش:

سكوت روشنفكران
كيوان صميمی

(مديرمسئول ماهنامه‌ی توقيف‌شده نامه)

بنظر می‌رسد می‌بايست فعالين سياسی و مدافعان حقوق بشر اعتراضات فراگيرتری نسبت به فشارهای شديدی كه بر دانشجويان دگرانديش وارد شدخ است به عمل آورند.

دانشجويان بستر اصلی جنبش دموكراتيك ايران را فراهم می‌آورند و سزاوار نيست نيروهای دموكراسی‌خواه به تضييق فزاينده‌ی حقوق اين قشر ارزشمند توجه درخور نشان ندهند. يورش به ظاهر قانونی كه هفته‌ی گذشته به دفتر سازمان دانش‌آموختگان (ادوار تحكيم) انجام شد و دستگيری دانشجوی فرهيخته‌ی تازه فارغ‌التحصيل، دكتر مهندس كيوان انصاری، نشان آشكاری از پروژه‌ی مهار جنبش دانشجويی است.

نشان ديگر عدم ثبت‌نام دانشگاه صنعتی اميركبير (پلی تكنيك تهران) از دانشجويان موثر آزادی‌خواه است كه تنها به علت دگرانديشی و دگرباشی در آستانه‌ی محروميت از تحصيل قرار گرفته‌اند.
نشان ديگر فشارهای گسترده بر بسياری از تشكل‌های موثر دانشجويی و تحديد بسياری از دانشجويان شهرهای مختلف است.

نشان ديگر محروم كردن تعدادی از دانشجويان سراسر كشور است كه در دوران تحصيل كارشناسی به برخی دستورات حاكميت تن نمی‌دادند و اكنون عليرغم قبول شدن در رقابت نفس‌گير كنكور كارشناسی ارشد، موانعی برای ادامه تحصيل‌شان ايجاد شده است.

نشان ديگر اين است كه تندروهای دورن حكومت با زندانی كردن غيرقانونی مهندس موسوی خويينی و سپس فشارهای شديد جسمی و شنكجه‌ی روحی بر اين مبارز مقاوم و با سابقه‌ی دانشجويی اين پيام را به اپوزيسيون قانونی داخل كشور می‌دهند كه دست از متشكل كردن فعالان دانشگاهی بردارند. همانگونه كه اين تندروها در زمان دولت خاتمی با زندانی كردن تقی رحمانی ، رضا عليجانی و هدی صابر عين همين پيام را به مخالفان قانونی جمهوری اسلامی منتقل كردند.

اگر امروز ما نيروهای اپوزيسيون، با شفافيت از حقوق حقه‌ی نيروهای فعال دانشجويی حمايت موثر نكنيم روزی خواهد آمد كه پروژه سركوب، نه تنها دامن ما بلكه دامن اصلاح‌طلبان درون حاكميت را هم خواهد گرفت. پاشنه‌ی آشيل حركت دموكراتيك مردم ايران تحزب و تشكل است و فعالين سياسی و اجتماعی می‌بايست هزينه‌ی متناسب با اين امر مهم را بپردازند.

تندروهای تماميت‌خواه كه بخش قابل ‌توجهی از حاكميت را اشغال كرده‌اند در دورن حكومت با آن دسته از تندروهايی كه كمی هم به مصلحت‌جويی روی آورده‌اند، دچار اختلاف هستند. فعاليت مسالمت‌آميز، پيگيرانه، علنی و شجاعانه‌ی اپوزيسيون، بدون اين كه بر هيچ طيفی از جمهوری اسلامی صحه گذارد، می‌تواند به انزوای تدريجی تندورهای سركوبگر منجر شود.

عيرغم اين كه بسياری از ساختارهای جامعه‌شناختی و برخی از شرايط داخلی و خارجی، آرام آرام در جهت اين انزوای تدريجی هستند، ولی اگر به دترمينيسم دل‌خوش كنيم و نقش كنشگری مثبت را فراموش كنيم، كنشگری منفی در كوتاه‌مدت – و حتی در ميان مدت – فجايع و ويرانی های زيادی را رقم خواهد زد. در اين صورت، بی‌عملی ما شريك جرم جرم عمل سركوبگران خواهد بود.

درود بر پسر صلح‌طلب و انسان وبلاگستان.
البته این‌طور که از خوندن افتخارات دستگیرم شد این بود که همه منظورشون کورش نبود و در واقع خودشون رو نقد کرده بودن. خیلی‌ها که اصلا خبر نداشتن قضیه از کجا آب می‌خوره.

خیلی ها نا خواسته وارد ما جرا شدن، اما رفتار آگاهانه بعضی ها واقعا بی شرمی بود...

ممنون از این نوشته‌ات! (:

سلام علیکم

من هم دیروز فهمیدم تازه! (خیلی عقبم؟)

خب من قبلا اون لیست کنار وبلاگ کورش را دیده بودم. انصافا طولانی بود. خواسته بودم متلکی هم به طنز بارش کنم.
اما این که دل پسرک را اینطوری بشکنند هم درست نبود. گرچه به خاطر دارم که چند باری در جاهای مختلف از او خواسته بودند دست از کارهایش بردارد.
ضمنا این افتخارات در هر حال پرونده ی قشنگ و بامزه ای شده. خیلی از افتخار نویس ها هم نمی دانستند موضوع چیست!

كار قشنگ نبود، اما شايد براي كوروش هم بد نشد،‌ درسته كه ما (شايد)‌ اينهمه كار بلد نبوديم اما هر كسي و حداقل خيلي ها افتخارات زيادي در سن خود داردند، مضاف بر اينكه اين نوجوان از حريم خودش به شدت خارج شده بود و نوعي توجه و مدح گوويي رو حق خودش مي دونست. اين كار سيلي بود از نوح محكم آن و شايد نازيبا، اما اگر تاثيرش رو در وبلاگ خور كوروش جستجو كنيم مي بينيم كه كوروش يكي از بزرگترين درسهاي زندگي اش را از همين كار نسبتن زشت گرفته. از نگاه من اتفاق قشنگي نبود اما اثر مثبتش بيشتر از بار منفي آن بود.

باهات کاملا موافقم منم خيلی ناراحت شدم وقتی چميم عکسل العملهايی رو ديدم اونم از جانب افرادی که چه چهره های زيبايی از خودشون به معرض نمايش گذاشته بودن!

ببخشید لینکاتونو دزدیدم :)
اوه تا خوشحال شدم دیدم بقیه هم نوشتن ازش / ممنون و این ها !

:)
خوشحال شدم دیدم اینو.
می لینکمش.




Blog Design Studios