Send   Print

بار و بندیلمان را ریختیم در یک فایل خروجی و راهمان را کشیدیم و رفتیم. با این ظاهر عجیب و غریب پلاس هم نتوانستم ارتباطی برقرار کنم. خوشحالم آخرین سرویسی که استفاده می‌کردم همین ریدر بود که آن هم از صدقه سری این کمپانی‌هایی که به نوستالژی‌های ما احترام نمی‌گذارند تمام شد. از امروز از هیچ کدام از سرویس‌های گوگل استفاده نخواهم کرد. دلم نمی‌خواهد از آن یوزرهایی باشم که چیزی را به من بدهند و بعد با همه خاطرات قدیمی‌ام لودر بندازند روی دیتاهای بخت‌برگشته من. من آدم خاطره‌بازی هستم و در جایی که خاطره هیج اهمیتی ندارد نخواهم ماند. این را باید فردای همان روزی که گودر را بستند می‌فهمیدیم. گویا مقصدمان باید فیدلی باشد یا جایی به اسم د الد ریدر. کماکان آدرس نامه برقی من همان یاهوی قدیمی بامعرفت است و سرزمین رویایی را در صندوق‌خانه‌اش در فیس بوک هم می‌توانید دنبال کنید. بعضی چیزها را قبل از اینکه تمام شوند باید بوسید و گذاشت روی طاقچه تا خاطرات خوبشان از بین نروند.

خودکارهای زیادی دارم از زمان مدرسه که قبل از تمام شدنشان داخل کیسه‌ی یادگاری رفته‌اند. بنده از آن آدم‌هایی هستم که دلم نمی‌خواست تمام شدن خودکاری را ببینم که با آن امتحان‌های سخت را پشت سر گذاشته بودم. آدمهای خاطره‌باز کارهای عجیب و غریب زیادی می‌کنند. این طوری است که آدم یک باره باید بگوید: خداحافظ گوگل و تمام.

+ Feedly
+ The old reader

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print
یادمان باشد این تازه اول راه است. این جوانه‌های امید را مراقبت کنیم. طولانی‌ترین سفرها با اولین قدم‌ها آغاز می‌شوند و ما تازه در تپش اولین قدم خود روی ماشین‌هایمان ضرب گرفتیم و رقصیدیم. یادمان باشد که روحانی ایده‌آل هیچ کدام ما نبود و نیست. او فقط وسیله است. یا می‌تواند جوابمان را بدهد و یکی یکی خواسته‌هایمان را برآورده کند یا می‌گذاریمش کنار. از او عبور می‌کنیم. سرعت برآورده کردن آزادی‌های قانونی در همین قانون اساسی باید قدری باشد که از ما عقب نماند. یادم باشد چهار سال چه شب‌ها، لعنت کردیم زندگی و زمین و زمان را و در اوج ناامیدی خوابیدیم تا کابوس‌های سیاه و سفیدمان را ببینیم و همه‌ی آن شب‌ها را نمی‌شود در یک هفته، در یک آقای روحانی و کلیدش فراموش کرد.

یادمان باشد چه زندگی‌ها این چهار سال از هم پاشیدند چه آدم‌ها آواره شدند و فرصت نکردند آخرین بغض‌شان را فرودگاه یک دل سیر گریه کنند. یادت باشد چه قلب‌ها از تپش افتاد، چه خون‌ها زمین را داغ کرد و چه روزهایی را از سرگذراندیم با داغ و درفش و کهریزک و خبر بد، خبر بد،خبر بد. یادم باشد برای مادری که جگر گوشه‌اش را از دست داده برای دختری که مادرش را در عاشورا از او گرفتند روحانی هیچ وقت جای خالی عزیزش را در خانه پر نمی‌کند. یادت باشد روحانی اولین قدم ماست و اولین فریاد دموکراتیک ما بر سر دیکتاتور نه آخرینش.

یادم باشد این دل تکه‌تکه‌ی ما این قلب شکسته‌ی هر کدام از ما نمی‌تواند به این زودی بند بخورد. بند هم اگر بزنی‌اش دیگر صدای سابق را نمی‌دهد. انگار چیزی شکسته که هیچ وقت نباید ترک می‌خورد. دل ما جایی شکست که اگر ده‌ها انتخابات دموکراتیک هم برگزار کنند ما شنبه ۲۳ خرداد ۸۸ را فراموش نمی‌کنیم. یادت باشد نباید فراموش کنیم. نباید تابستان تف‌زده‌ی ۸۸ را فراموش کنیم. الله‌اکبرهای شب‌های ساکت آن سال کبود را. یادمان باشد ما بیشمار بودیم و هستیم. باید بیشمار تکرار کنیم آن چیزهایی را می‌خواهیم. رفع حصر میرحسین و کروبی آزادی زندانیان سیاسی را. این خیابان‌ها را بعد از چهار سال با خون دل پس گرفتیم یادمان باشد آسان از دست ندهیم. حالا شهر مال ماست. حالا می‌شود دل‌هایمان را بچینیم وسط و بعد بین ۷۵ میلیون ایرانی ناامید تقسیم کنیم. اگر به اینجا رسیدیم شهید داده‌ایم فریاد کشیده‌ایم کهریزک رفته‌ایم یادمان باشد این همه‌ی آن چیزی نیست که ما می‌خواستیم. روحانی برای ما میرحسین نمی‌شود و نه قدر او می‌تواند پا به پای ما حرکت کند. یادمان باشد این تازه اول راه است.

+ با گرامافون سرزمین رویایی گوش کنید: گلدون شمعدونی، سینا حجازی

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print
اول: اگر گفتم دور ایران رو خط بکش اشتباه کردم. این اشتباه کردم را با فونت ۷۲ بخوانید. خیلی از ما عادت نداریم راحت بایستیم و بگوییم اشتباه کردیم. زمین را به زمان می‌دوزیم و این جمله راحت را به زبان نمی‌آوریم. خیلی از صاحب نظران هم فکرش را نمی‌کردند در هفته‌ی اول کار تمام شود. من در خوش‌بینانه‌ترین حالت به رفتن قالیباف و جلیلی به مرحله دوم فکر می‌کردم. اصلن فکر نمی‌کردم رای بشمارند. اگر در پست‌های ماه گذشته ذره‌ای ناامیدی وجود داشته ناشی از خاطرات تلخ گذشته است، بنده قصد نداشتم اینقدر منفی‌نگر باشم. بنابراین معذرت‌خواهی می‌کنم که نشد این جنبش نو رسته‌ی سبز را پیش‌بینی کنیم.

دوم: امروز روز ندا بود. روزی که همیشه جاودانه خواهد ماند و هر کس در برابرش بایستد خودش نابود خواهد شد. همانطور که ۲۵ خرداد، چندین سال دیگر در تقویم‌های یک ایران آزاد روز مردم نام خواهد گرفت. کلیپ ندا را همان سال ۸۸ با کمک آقای شین و هم‌فکری خواننده‌اش شهرزاد سپانلو برای بزرگذاشت ندا ساختیم. باورم نمی‌شود چهار سال از آن روزهای سیاه گذشته است.

سوم: هفته‌ی آخر خرداد ۹۲ را جایی بنویسید که یادتان نرود. شاید چیزی شبیه به معجزه بود برای کشور ما. از آن روزهایی که چند سال دیگر یادش خواهیم کرد. راستی هفته‌ی آخر خرداد ۹۲ یادت هست؟ چی فکر می‌کردیم چی شد؟ امیدوارم که امید همچنان بذر هویت ما باشد و در دل‌هایمان برایش سرپناهی داشته باشیم.

+ ببینید: Neda, the Goddess of "The Green Movement" of Iran
+ با گرامافون سرزمین رویایی گوش کنید: یه روز خوب می‌یاد، هیچکس

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

گمان مبر كه به پايان رسيد كار مغان
هزار باده‌ی ناخورده در رگ تاک است
اقبال لاهوری

+ آلبوم عکس: شادمانی هواداران روحانی
+ آلبوم عکس: کسوف آرش عاشوری‌نیا
+ ببینید: بغض و سکوتی که پس از ۸ سال شکست
+ ببینید: ونک ۲۵ خرداد ۹۲
+ ببینید: تبریز ۲۵ خرداد ۹۲
+ ببینید: بهار آزادیه جای ندا خالیه
+ ببینید: مشهد ۲۵ خرداد ۹۲
+ ببینید: تهران ۲۵ خرداد ۹۲
+ ببینید: تبریز ۲۵ خرداد ۹۲
+ ببینید: قم ۲۵ خرداد ۹۲
+ ببینید: یا حسین میرحسین
+ ببینید: جشن پیروزی روحانی در تهران

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print
سر اومد زمستون، فقط یک چهار سالی تأخیر داشت.

+ گوش کنید: ورژن اول. آفتابکاران جنگل
+ گوش کنید: ورژن دوم. آفتابکاران جنگل
+ گوش کنید: ورژن سوم. ( ورژن رایج روزهای انتخابات) سراومد زمستون
+ گوش کنید: ورژن چهارم. ( ورژن رایج روزهای انتخابات) سراومد زمستون
+ گوش کنید: ورژن پنجم. ( اجرای زنده) سراومد زمستون
+ گوش کنید: ورژن ششم. ( اجرای اکوستیک) صدای سیاوش. سراومد زمستون
+ گوش کنید: ورژن هفتم. ( اجرای ارکستر ملی) صدای شاهکار بینش‌پژوه. سراومد زمستون
+ گوش کنید: ورژن هشتم. ( اجرای بعد از انتخابات و کودتا) سراومد زمستون

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print
این روزها هرچه که باشد برگی از خاطره جمعی ماست. همه دلایل آن‌ها که می‌خواهند رای بدهند و آن‌ها که نمی‌خواهند در خاطرمان خواهد ماند. من با هر دو گروه احساس نزدیکی می‌کنم. سعی می‌کنم درکشان کنم. خودم رای نخواهم داد و فکر می‌کنم گاهی در زندگی باید پای ایده‌آل‌هایت بایستی و در بازی بد و بدتر شرکت نکنی. چه اگر این‌ها اهل شمارش آرا بودند هاشمی را از بازی بیرون نمی‌کردند. این‌ها اگر اهل شمارش بودند چهار سال پیش رای‌ها را می‌شمردند و آن هزینه‌ها را به جان نمی‌خریدند. آنچه که نیاز دارند تنور داغی است و کسانی که هیزم این تنور شوند. حال گیرم که چند فریاد یاحسین میرحسین و بار دبستانی هم در کمپین روحانی شنیده شود این‌ها که در وضعیت حصر و زندانیان سیاسی تغییری ایجاد نمی‌کند. به جز روحانی دو نفر را می‌برند دور دوم و همه‌ی این فریاد‌ها از شنبه‌ی بعد سرکوب می‌شود.

طرفداران انتخابات هم چند روزی خوشحال باشند و فریادی بزنند و برای اصلاح سیستمی که چندین بار با زبان بی‌زبانی گفته جز باتوم و زور نمی‌فهمد عرق بریزند. آزادی را نمی‌شود معامله کرد. از پس گرفتن عزت نفس و انسانیت و آنچه حقوق بشر می‌خوانیمش نمی‌شود کوتاه آمد. یک بار باید ایستاد و نشان داد این سناریوی نخ‌نمای انتصابات برای ما قابل توجه نیست. که تجربه‌ی سه دهه گذشته نشان داده آن‌ها آن کسی را که می‌خواهند از صندوق‌ها بیرون می‌کشند و ما فقط از دموکراسی حبس و حصرش را به ارث می‌بریم. می‌سوزیم و می‌سازیم و باز با اینکه می‌دانیم این بازی قواعدش دیکتاتوری است با همان کورسوی امیدمان گول شرکتش را می‌خوریم و این سیکل معیوب باز تکرار می‌شود. یک روز قبل از انتصابات به میرحسین و شیخ کروبی سلام می‌فرستم پای خون‌هایی که خیابان‌هایمان را رنگ کردند می‌ایستم و برگه‌ای را به صندوق نمی‌‌اندازم که اگر روز بعدش پرسیدم رای من کجاست جوابم را با کهریزک و باتوم و اشک‌آور بدهند.

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

دارن همه رو در شهر می‌زنن. گریه کردم کمی به حال خودمون. تلفنم مدام زنگ می‌خورد. متاسفم که رای‌مون را در سطل آشغال ریختیم. شهر حالت عادی ندارد. امیدوارم موسوی و کروبی به مردم ثابت کنند که زیر بار دیکتاتوری نخواهند رفت. شاید طوری مردم را می‌زنند که اسرائیلی‌ها فلسطینی‌ها را نزنند. امیدوارم موسوی آنقدر جرات داشته باشد که با مردم باشد تا با دیکتاتور. امروز را در تاریخ ثبت خواهند کرد. لعنت به استبداد.

+ ویدئوی اول
+ تصاویر دیگر
+ عکس‌های بیشتر
+ عکس‌های بیشتر
+ فیلم انفجار اتوبوس در خیابان تخت طاووس تقاطع قائم مقام
+ در تبریز مردم با یگان ویژه درگیر شده اند
+ ازدحام گسترده مردم در خیابان ولی عصر
+ سی ان ان از قول شاهدان عینی گزارش داده است که یک مرد جوان در میدان ونک، با ضربه پلیس کشته شده است
+ عکسی از ضرب و شتم وحشیانه یک زن جوان توسط پلیس
+ مخملباف از کودتا می‌گوید
+ آشوب در تهران
+ تیراندازی در تهران
+ آخرين خبر: حمله نيروهای ضد شورش به مردم در خيابان ولی عصر
+ عکسی از ضرب و شتم وحشیانه یک زن جوان توسط پلیس
+ جنبش سبز باید در خیابان بماند
+‌ آخرین ویدیوهای سی ان ان از اوضاع ایران با کرسیتین امانپور
+ نا آرامی در تهران ساعت چهار
+ گونی‌ای که به جای کلاه بر سرمان رفت
+ فیلم‌های مختلف تظاهرات
+ موسوی: با تمام توان شکایاتمان را پیگیری می‌کنیم
+ تظاهرات در تهران در حمایت از موسوی
+ فیلمی از ضرب و شتم معترضان به نتیجه انتخابات دهم
+ عکس‌های یاهو نیوز
+ Iran Election: Iranians fight for their stolen votes
+ اینجا تهران است انتخابات 88
+ می‌جنگم ، می‌ميرم ، رای مو پس می‌گيرم
+ Time: Protests Greet Ahmadinejad Win in Iran: 'It's Not Possible!'
+ دولت اوباما به نتایج انتخابات ایران بدبین است
+ مسعود بهنود: شبه کودتا، مسوولش کیست
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 5
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 4
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 3
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 2
+ گالری عکس: نا آرامی در تهران پس از اعلام نتایج انتخابات 1
+ tehran protests against election results
+ خطاب به رهبران کشورهای جهان
+ فیلم محسن سازگارا - تحلیل کودتای 22 خرداد
+ فیلم درگیری در اسکان - میرداماد
+ راه پيمايي معترضان به نتايج انتخاباتي در خيابان وليعصر
+ اخبار انتخابات و شلوغی‌ها روی CNN
+ Police invasion on people tehran vanak Sq 13 June 2009
+ عکس از تلویزیون ایران. آرای رضایی کم شد؟
+ مهاجرانی: رهبری معظم تصمیم گرفتند حکومت اسلامی را جایگزین جمهوری اسلامی کنند.
+ کودتایی برای نابودی انتخابات
+ آخرین عکس‌های تظاهرات تهران
+ بعدن برای نوه های مان تعریف می کنیم
+ گزارش تصویری رویترز و آسوشیتدپرس از اعتراض مردم به تقلب در انتخابات- ۱
+ گزارش تصویری رویترز و آسوشیتدپرس از اعتراض مردم به تقلب در انتخابات -۲
+ روزهای سخت در انتظار خامنه‌ای و نوچه‌هایش
+ Election battles turn into street fights in Iran
+ به کجا کشید کار ....
+ امضا کنید:
Objection to Fraud in Iran's Presidential Election
به ابتکار بلوچ عزیز

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

برای ثبت در تاریخ می‌نویسم. دارم دیوانه می‌شوم. ساعت پنج صبح است و هوا روشن شده. نتیجه‌ها به طرز احمقانه‌ای نشان‌دهنده‌ی تقلب است. در عرض سه ساعت ده میلیون شمردند و بعد از چهار ساعت 24 میلیون.

اس‌ام‌اس ها قطع است. اینترنت پرسرعتم قطع است. بی‌بی‌سی فارسی پارازیت دارد. با دایل آپ دارم می‌نویسم. حرفی ندارم. شوکه هستم. سر درد. عصبانی. و بدبخت. امیدوارم کروبی و موسوی با اتحاد خودشان جلوی این کودتای دموکراتیک بایستند. متاسفم برای خودم. برای شهرم برای کشوری که در آن به دنیا آمدم و برای همه‌ی آرزوی‌های احمقانه و حقیرم. بدبختی سرنوشت ایران است گویا.

جز بغض چیزی ندارم اینجا بنویسم. لعنت ...

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

باید در دستگاه ماهور و به ریتم لطفی و صدای شجریان امروز به دنیا سلام کنیم. باید بعد از سی سال از اجرای تصنیف در دانشگاه ملی دوباره بر لب بخوانیمش. چندین باره و با لبخند. باید زمزمه‌کنان و با دلی سبز پای صندوق‌ها قدرت خود نشان دهیم و به دوستان سبز‌پوشمان با مهر بنگریم که این روزها، نادر اند و کمیاب. هر سی سال یکی شکوفه‌ای در تاریخ به گل می‌نشیند. از روزهای پرتلاطم مصدق تا شب‌های تکرارنشدنی اواخر دهه‌ی پنجاه و اینک در آستانه‌ی تحولی دیگر، بر لب بام سرنوشت، ایران دوباره و چندباره ایستاده است.

آنانکه سخن از تحریم می‌گویند تنهایند. و این سیل جمعیت را چشمان دگم‌شان شاید نبیند. اینک برای بهتر بودن، برای ارزش نهادن به هنر و هنرمند و معلم و کارگر و استاد و دانشجوی محروم باید بد را به شیاد ترجیح داد. پرواضح است این انتخاب بد و بدتر دیگر نیست. باید امروز نشان دهیم دیگر خواهان دروغ و خواری و ذلیل بودن در دنیا نیستیم. ما خواهان انگشت‌نگاری و متهم‌ دایمی بودن در فرودگا‌ه‌های دنیا نیستیم. ما سینما می‌خواهیم کمی ادبیات بی سانسور، کمی ‌شادی و فریاد با هر رنگی، سبز و قرمزش فرقی ندارد برایمان. ما دچار کمبود خنده شده‌ایم و حالا نوبت ماست که برای حق‌مان تلاش کنیم که سیاه‌پوشان با نیزه، خواهان خاموشی ما هستند تا بساط دیکتاتوری را کامل بر سفره‌ی ایران بچینند.

و اینک نوبت ماست که در گذرگاه به لباسمان ایراد گرفتند و بغض کردیم، نوبت ماست که سینمایمان را کنار خیابان حراج کردند، نوبت ماست که کتاب‌های نازنین‌مان را – تنها دریچه‌های رو به نور را – سانسور کردند و دم نزدیم، نوبت ماست که ستاره‌دارمان کردند و تنها گریستیم، نوبت ماست که سهمیه بستند بر جنسیت‌مان و خندیدند بر توقیف روزنامه‌هایمان. شاید امروز فقط وقتش باشد و دیگر حقی نداشته باشیم. شاید برای کمی خنده و عشق و دانایی، امروز وقت داشته باشیم. این فرصت را از دست نمی‌دهیم. سیاه‌پوشان در لجن افکارشان بی‌صدا غرق خواهند شد. زنده‌باد لبخند سبز این روزهای جوانان ناامید و خسته. زنده‌باد خنده‌های تلخ پدرانی که چندین بار تاریخ برسرشان چون امروز نازل کرده و هر بار مایوس‌تر از قبل در میانه‌ی راه برگشته‌اند. به ‌امید شادی بیشتر، صلح و دوستی با دنیا.

+ گوش کنید: ای ایران. شجریان
+ عکس: Yaldabox
+ صدای تو خوب است
+ گزارش کریستین امانپور برای سی‌ان‌ان
+ به خاطر این‌که روزی می‌خواسته معمار و نقاش و روزنامه نگار باشد
+ ازاین‌طرف آن‌طرفِ این‌روزها
+ یادآور سی سال قبل

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

از دیشب تا الان سه نفر تحریمی را راضی به رای دادن به موسوی کردم. طرفداران موسوی به وضوح شهر را در تصرف خودشان دارند. زنجیره‌ی سبز دیروز این را به خوبی نشان داد. شهر تب دارد انگار، همه چیز ملتهب است و همه برای رفتن احمدی‌نژاد بی‌تابی می‌کنند. همه هم در عین حال می‌ترسند از احتمال تقلب. با وجود اس‌ام‌اس و فیس‌بوک و بلاگ‌ها فاصله‌‌ی مردم و اخبار کمتر از چهارسال قبل شده است. کوچکترین خبرها برای دوستان اس‌ام‌اس می‌شود. حالا دیگر مامان و باباها هم به طور حرفه‌ای اس‌ام‌اس باز شده‌اند.

همه امیدوارند تقلبی نباشد تا شنبه جشن پیروزی بگیرند. با وجود بازی تیم‌ملی فوتبال در عصر امروز پیش‌بینی می‌شود در صورت برد یا حتا باخت، آخرین روز تبلیغات رسمی شلوغ‌ترین روز خیابان‌ها هم باشد. بعضی‌ها هم امیدوارند که موسوی و احمدی‌نژاد به دور دوم بروند تا این کارناوال‌های شادی و رقص شبانه و آزادی مردم و داخل آدم حساب شدن و نبودن گشت ارشاد یک هفته‌ای بیشتر ادامه داشته باشد. هرچه باشد این روزها به مردم خوش می‌گذرد.

+ زنجیره‌ی سبز انسانی روز دوشنبه از تجریش تا را‌ه‌آهن
+ عکس: نگاه سبز

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

کروبی و موسوی با کمک هم مشت پینوکیو را مقابل چشم همه باز کردند. یکی از بیادماندنی‌ترین شب‌های بهار 88 یا حتا چهار سال اخیر. و ده دقیقه‌ی پایانی موسوی در اعتراض به مجری با لحن محکم و استوار و عصبانی قصر شنی احمدی‌نژاد را با موجش فرو ریخت. زیر باران شدید نیمه‌‌شب تهران جوانان برای تشکر از اتحاد استراتژیک دو کاندید اصلاح‌طلب باز هم به خیابان‌ها ریختند و بر علیه دروغ و کینه و دیکتاتوری شعار دادند.

+ ما رای می‌دهیم
+ ستاره‌های سبز
+ فیلم تبلیغاتی موسوی ساخته داریوش مهرجویی

پ.ن. مهمان دیسکوی سرزمین رویایی باشید: موزیک پایانی فیلم برای الی

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

کار دوستان من در شب‌های اخیر رفتن به پارک وی از ساعت 11 شب تا 3 صبح است. داغ‌ترین نقطه‌ی تبلیغاتی تهران. در شهر‌های دیگر هم کارناوال‌های جوانان به نفع کاندیدا‌‌ها تا پاسی از شب به تبلیغ و فریاد و خواندن شعار‌های تند مشغول‌اند. شاید نبودن آزادی برای به راه‌انداختن کارناول‌های شادی در 30 سال اخیر دلیل این وضعیت باشد. آنطور که پیداست طرفداری از کاندیدایی خاص و تبلیغ برای او بهترین سرگرمی دختران و پسران جوان در روزهای در پیش روست.

+ عکس: بی‌بی‌سی
+ باهم‌بینانه‌های این روزها

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک

Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

شهر در دست آرزوهای ماست. در دست رویاهای جوانان ناامید. این روزها شهر می‌خندد. پر از رنگ است و پر از شور و شوق فردای نزدیک. روبان‌های سبز، سنجاق سینه‌های رنگارنگ، میدان‌های شلوغ و چهارراه‌های پرهیجان جای همه‌ی روزهای گرم و تف‌زده‌ی خاکستری گذشته را گرفته‌اند. کسی به کسی اخم نمی‌کند، کسی نمی‌پرسد از نسبت دو جوان با هم و کسی شک نمی‌کند به ایستادن و خندیدن در پیاده‌روهای پرسر و صدا.

شهر در دامان ما می‌خندد. هوا سودای گرم شدن ندارد و باد خنک اواخر بهار آدم‌های شهر ما را وسوسه می‌کند. پرنده‌ها روی سیم‌های برق از این آزادی کوتاه‌مدت استفاده می‌کنند و قفس را فراموش کرده‌اند. ون‌های سبز و آجان‌های سر چهارراه برای لباس من و تو، انگاری هیچ وقت نبوده‌اند. هرکس روبانی بر دست دارد و سربندی بر سر، یا شاید از ماشین‌اش نوارهای سبز آویزان کرده است، یا حتا عکس‌های آن شیخ شجاع را. همه می‌خندند. پنداری قراری با هم دارند و نقشه‌ای در سر که هنوز مانده‌ تا اجرایش کنند.

چشم‌ها با هم سخن می‌گویند و دل‌ها در تب و تاب فردایی آزادتر، بی‌دروغ‌تر، انسانی‌تر، قانونی‌تر، می‌سوزند. کنار زمان ایستاده‌ام و به جوان‌ها فکر می‌کنم و خوشحالم. کاش همیشه شهر ما اینقدر خوشحال بود، زنده بود، نفس می‌کشید، می‌خندید و آدم‌ها از اینکه انسان‌اند و حقوقی‌ دارند در دلشان رنگ شادی می‌گرفتند. کاش بعد از تمام شدن وعده‌ها و آرزوهای موعود برای مردم این سرزمین، کارناوال‌های شادی برپا باشند و بیاموزیم که باید بخندیم و بیاموزیم که می‌شود طریق دیگری هم زیست، با رنگ، با شور، با شادی، با احترام به خود و دیگران. چنین باد.

+ كاش هميشه انتخابات رياست‌جمهوری بود
+ عکس: از اینجا

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک