Send   Print

مشکل دنیا این است که شاید کسی مثل تو را دیگر نداشته باشد. اصلن همه چیز از آن روزی شروع می‌شود که فکر می‌کنی این با بقیه فرق دارد. چرا همیشه حقیقت‌‌ها تلخ‌اند؟ بعدازظهر‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌ام در حالیکه ناامیدانه به آسمان زل زده بودم و منتظر شنیدن یک حقیقت شیرین ماندم، که هرگز نیامد. شاید فکر کنید کلمه‌‌ی هرگز یک کلمه‌ی عادی ست اما در‌واقع تلخ‌ترین و عمیق‌ترین تراژدی حقیقت همین هرگز است. همین هرگز لعنتی. بعد همش آرزو می‌کنی که این روزها سریع‌تر بگذرد و تو را یک دفعه کسی از خواب بیدار کند. و تو در حالیکه هنوز گیج خوابت هستی ببینی همه چیز همانطوری بوده که آرزویش را داشتی و همه‌ی آن هرگزها و حقیقت‌های تلخ یک کابوس سیاه بوده که حالا دیگه نیست.

خیره به ابرهای خاکستری تکه‌تکه و تنها، چند لیوان چای می‌خورم اما حتا چای هم نمی‌تونه دردت را کم کند. احتیاج به مسکن‌های قوی‌تر هست. زور چای فقط به خستگی‌های روزمره می‌رسد و خیلی چیزها در زندگی هستند که قوی‌تر و کوبنده‌تر از این خستگی‌‌ها هستند مثل همان کلمه‌ی هرگز لعنتی. این‌جور وقت‌ها باید در اتاقت را ببندی و چراغ‌ها را خاموش کنی و در تاریکی بشینی فکر کنی. آنقدر فکر کنی که همه‌ی فکرهای دنیا تمام شود. بعد تصمیم بگیری جلوی اشک‌هایت را بگیری و احساس قوی‌بودن بهت دست بدهد. مشت‌های را گره کنی و لب‌هایت را بهم فشار بدهی و با خودت سام وان لایک یو را بخوانی. آنقدر بخوانی که خوابت بگیرد. بخوابی و دیگر بلند نشوی.

+ برای بانو میم

+ با گرامافون سرزمین رویایی گوش کنید: Adele. Someone Like You
+ ببینید: Adele. Someone Like You

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.