November 24, 2010
چهل چراغی که هرگز خاموش نخواهند شد !
آن روزهای شاد، فراموش شدنی نیستند. تازه منتشر شده بود که مشتری‌اش شدم. روزهای خوب بعد از دوم خرداد. فضای باز و روزنامه‌هایی که تازه در فضای رو به آزادی تنفس می‌کردند. مقاله‌های مسعود بهنود و مرتضی مردیها و ابراهیم نبوی و حسین درخشان که ستونش را هنوز به یاد دارم. و صفحه‌ی آخر صبح امروز که عصر شنبه‌ی ما را می‌ساخت با یک دل سیر خندیدن به صحبت‌های حسنی امام جمعه ارومیه. در همان روزها بود که غرفه چلچراغ در نمایشگاه مطبوعات غلغله بود. آن روزها مثل روزهای بعد از کودتا نبود که گرد مرگ در نمایشگاه پاشیده باشند. هر از چندی غرفه‌ای شلوغ می‌شد و بعدتر می‌فهمیدیم که مرحوم احمد بورقانی بوده یا مهاجرانی یا بهنود یا … . همه شاد بودند و امیدوار. همان روز بود که همه‌ی صد شماره‌ای را که نداشتم از آرشیو غرفه خریدم و هنوز دارمشان به یاد آن روزها به علاوه‌ی دیگر روزنامه‌هایی چون عصر آزادگان و جامعه و آریا و …. هرچه که بود روزهای خوبی بود.

بعدتر دیگر چلچراغ نمی‌خریدم. فقط می‌دانستم هست. همین بس بود. برای نسل جوان تازه دانشگاه رفته و ترم اولی هیچ چیز شاید جای چلچراغ را پر نمی‌کرد. پنجره‌ای بود به سوی دنیای بی‌انتهای وب و موزیک و ترانه و ورزش. امیر مهدی ژوله کودک فهمیم می‌نوشت و نیما اکبرپور دنیای اینترنت را معرفی می‌کرد و شرمین نادری جواب نامه‌ها را می‌داد و کلی اسم دیگر که خاطرم نیست. و تحریریه‌ای که هر چند وقت تازه می‌شد. چند باری قرار شد برایشان مطلب بفرستم و هر بار با تنبلی و سر شلوغ من داستانش تاخیر شد.

هفته‌ی پیش در اداره‌ی پست بودم بسته‌ای را پست کنم خانمی کنار من ایستاده بود و به جز مقداری تنقلات و خرت و پرت، انبوهی مجله برای پسرش در فرنگ می‌فرستاد. زن دیگری ازش پرسید: این‌ها را برای چه می‌فرستید؟ گفت: پسرم تنهاست. خودش سفارش می‌کند برایش بخرم و بفرستم و شب‌ها که خسته به خانه می‌آید بشیند و چند صفحه‌ای بخواند. به مجله‌ها نگاه کردم نیم بیشترشان چلچراغ بود.

با معصومه ناصری موافقم. بارها بعد از کودتا منتظر توقیف چلچراغ بودم. با این همه باز هم عمر درازی کرد. در سرزمینی که روزنامه‌هایش پیش از انتشار توقیف می‌شوند این نه سال عمر نوح است. اما به گمانم راهی که چلچراغ برای نسل جوان باز کرد و تعدا بی‌شماری روزنامه‌نگار خبره و آشنا به زبان این روزهای بچه‌های نسل سه و چهار به دنیای مطبوعات ایران هدیه کرد قابل بستن و فیلتر شدن نیست. به زودی نام‌ بچه‌های چلچراغ را در روزنامه‌های دیگر یا جایی که کوچکترین فضایی برای تنفس داشته باشد خواهیم دید. هر کدام از آن‌ها چراغی خواهند شد که گوشه‌ی تاریکی را روشن خواهند کرد، گیرم که با هم نباشند. چهل چراغ منتشر در سراسر این تاریکی‌ها، بهتر است از چلچراغ آویزان اما کم‌نور.

+ کافه ناصری: چل تا چراغ خاموش
+ عصیان: چلچراغی که به خانه روا نیست

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml


http://www.dreamlandblog.com/2010/11/24/p/01,58,20/