August 25, 2010
برای همه‌ی آن آرزوهای کوچک

اگر در ذهنتان من آدمی هستم که مرتکب این کار نمی‌شوم لطفن اصلاحش کنید. من هم از آن دسته آدم‌هایی هستم که صبح زود جلوی در سفارت‌شان بایستم و حتا کنار جوی آب بنشینم تا ساعت دو بعد از ظهر که آن ساختمان عزیز اجنبی را ترک کنم. در کنار همه‌ی این سختی‌ها دلم هم برای کشوری می‌سوخت که نمی‌دانم چند نفر با تباه کردن آینده‌شان قصد می‌کنند در آن بمانند.غیر از آن‌ها، تمام این جوان‌های پر شر و شوری که امروز مثل من روی زمین نشسته بودند تا نوبشان شود شاید آرزوی‌های کوچکی برای آینده در دل‌هایشان داشته باشند. آرزوهایی که هر چند کوچک هستند اما قابل احترامند.


http://www.dreamlandblog.com/2010/08/25/p/02,37,23/