August 01, 2010
برای آوازی که دق کرد
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس/ چه سفرها كرده‌ایم/ چه سفرها كرده‌ایم/ ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها/ چه خطرها كرده‌ایم/ چه خطرها كرده‌ایم/ ما برای آنكه ایران گوهری تابان شود/ خون دلها خورده‌ایم/ خون دلها خورده‌ایم/ ما برای آنكه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران برده‌ایم/ رنج دوران برده‌ایم/ ما برای بوییدن بوی گل نسترن/ چه سفرها كرده‌ایم/ چه سفرها كرده‌ایم/ ما برای نوشیدن شورابه‌های كویر/ چه خطرها كرده‌ایم/ چه خطرها كرده‌ایم/ ما برای خواندن این قصه عشق به خاک/ رنج دوران برده‌ایم/ رنج دوران برده‌ایم/ ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک/ خون دلها خورده‌ایم/ خون دلها خورده‌ایم.

تو نمی‌میری تا وقتی ما نام گلی ناشناس را می‌پرسیم تا وقتی خطر می‌کنیم برای خاک سر قله‌ها. تو نمی‌میری تا وقتی ایران خانه‌ی خوبان شود. تا وقتی ما رنج دوران می‌بریم، تا وقتی ایران گوهری تابان شود و ما خون دل می‌خوریم به جای تو. تو هستی جاری در نت به نت تمام این آواهای بلند و خوش. تا وقتی صدایت خبر از جمعه‌بازار بدهد و آواز جان مریم وقت‌های دلتنگی‌ام در خانه بلند باشد. تو دق کردی اما در همه‌ی آن میزان‌های شورانگیز و نت‌های عاشقانه تکرار می‌شوی و ما تو را با هر جان مریم، حس می‌کنیم. تو در ابدیت صدایت زنده‌ای.

شعر: زنده‌یاد نادر ابراهیمی
تنظیم كننده برای اركستر: فریدون شهبازیان
خواننده: زنده‌یاد محمد نوری

+ گوش کنید: سفر به خاطر وطن
+ ببینید: سفر به خاطر وطن


http://www.dreamlandblog.com/2010/08/01/p/02,32,33/