Send   Print

هبوط شریعتی تمام شد. به سختی. به سفارش یکی از دوستانم خواندمش. با اینکه می‌دانستم از سال‌های دوره‌ی راهنمایی و دبیرستان که فاطمه فاطمه است و آری اینچنین بود برادر می‌خواندم خیلی چیزها در فکرم تغییر کرده است. سعی کردم نام نویسنده را فراموش کنم و بدون قضاوت بخوانم. متاسفانه ویرایش آن متعلق به همان سال‌های قبل از انقلاب است، طرح جلد هم. شاید کسی دوست ندارد طرحی برایش دراندازد.

شریعتی دامنه لغات خوبی دارد. قوی و محکم جملاتش را می‌بندد و به آنچه می‌گوید از ته دل ایمان دارد؛ اما اینکه در پایان هر مبحث به صحرای کربلایش و علی و چاههای آب مدینه می‌رسد آزاردهنده است. او پس از هر بحث و آسمان به ریسمان بافتن به مظلومیت شیعه و علی و فاطمه می‌رسد. کاش او یک جامعه‌شناس بی‌طرف باقی می‌ماند. اما حداقل مزیت او اینست که اگر بخواهد از اسلام دفاع کند، به خوبی بلد است و اطلاعات کافی دارد. اما اگر این روزها زنده بود نمی‌دانم باز هم همان عقاید سال 48 را داشت یا نه؟ یا مثل سروش شاید حرف‌هایش پس از 40 سال متفاوت می‌نمود. چند نمونه از جملاتی که من با آنها مشکل اساسی داشتم را برایتان انتخاب کردم:

+ صفحه‌ی 17: مثلن یارو می‌بینی مرد است، کت و شلوار و ریش و سبیل و اهن و تلوپ و صدای دورگه و کلاه شاپو و اسم مذکر و حتا زن و بچه و با این قراین مثبته و دلایل مویده‌ی ذکوریت و رجولیت‌اش، بعضی احساسات زنانه دارد! مقصودم بعضی انحرافات جنسی نیست، نه، آنها که کار فکاهی نیست، آن را خود این ابنا قابیل ابتکار کرده‌اند، صحبت از شوخی فرشتگان است که گاه آدم را عوضی می‌سازند و گاه آدم خنده‌دار که مثلن مرد است، قروغمزه می‌کند، ناز می‌کند، زیر ابرو برمی‌دارد، از عیالش در منزل کتک می‌خورد و از فرط نجابت هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهد، فقط می‌رود گوشه‌ای یواش یواش به طوری که شوهر مونثش متوجه نشود و باز کتکش نزند گریه می‌کند.

+ صفحه‌ی 25: بهشت این مومنین چهارپایه را ببین! تهوع آور است! دنیایی است دنیای بی‌عاری، عیاشی، و مصرف. انبار طعام جماع و دیگر هیچ.
جویبارهای بهشتی‌شان چیست؟ شیر و عسل! همدم همدلشان کیست؟ حور و غلمان! زن‌های عظیم‌الکپل دمبه‌دار خوش کله‌پاچه. فاصله‌ی میان دو پله نشیمنگاه‌شان به اندازه‌ی فاصله‌ی میان مشرق و مغرب! برای مقدسینی هم که دارای انحرافات جنسی هستند غلمان آماده‌اند! بچه خوشگل‌های سبزخط و سیه خال زیر ابرو برداشته‌ی عشوه‌گر! طول مدت هر جماعی هفتصد و هفتاد و هفت هزار و هفت ماه و هفت روز و هفت ساعت و هفت دقیقه و هفت ثانیه! آن هم نه از این سال‌های این دنیا، از سال‌های قیامت که هر روزش هفتصد و هفتاد و هفت هزار سال و ... ! چه اشتهای کثیف و متعفنی !

پ.ن. چه اشتباه بزرگ و کلیشه‌ای می‌کند در مورد رابطه‌ی زن و مرد. و در پاراگراف دوم تمام وعده‌های خدا به مومنان را می‌خواهد نقد کند. وعده‌هایی برای کسانی که ایمان دارند حتمی و موجود در کتاب آسمانی‌شان است.

Send   Print
Dear Leonard. To look life in the face, always, to look life in the face and to know it for what it is. At last to know it, to love it for what it is, and then, to put it away. Leonard, always the years between us, always the years. Always the love. Always the hours.

+ The Hours