December 23, 2008
داستان گل‌های نرگس

اتاقم را بوی نرگس در خودش غرق کرده است. و من ساکن کشتی‌ شکسته‌ی مستاصل در طوفان رایحه‌ی نرگس‌های بانو الف هستم. چند بار خواستم بنویسم اما نشد. داستان نرگس‌های بانو الف را. تا یک ماه پیش روی کتابخانه‌ی من خشک شده و خسته، دوام آوردند. تا اینکه پرپر شدند. گلبرگ‌های سفید و خشکشان دو سال تحمل کردند و خودشان را از دار ساقه‌‌های خشک آویزان نگاه داشتند.

امروز بعد از دو سال دوباره با بانو گل‌بازی کردیم. اولین چهارراه من برای خودمان دو شاخه رز قرمز گرفتم و چهارراه بعدی بانو دو شاخه نرگس سفید با گل‌های زرد خندان. گذاشتمشان روی کتابخانه. جای قبلی‌ها. امیدوارم بیشتر از دو سال دوام بیاورند. گرچه بعضی گل‌‌ها را که از کسی کادو می‌گیری، وقتی شروع می‌کنند به خشک شدن تازه در دلت جوانه می‌زنند.


http://www.dreamlandblog.com/2008/12/23/p/02,40,02/