Send   Print

حالا که بهار در راه است خنده بر لب دارید؟ هفت‌سین دلتان را چیده‌اید؟ سبزه و سینره و سیر و ساعت را در طاقچه‌ی قلبتان گذاشته‌اید؟ برای اسکناس‌های عیدی‌ تانخورده لحظه‌شماری می‌کنید؟ اگر در غربت ساکن‌اید، بوی ایران، بوی نرگس، عطر گل را می‌شنوید؟ آسمان را نگاه می‌کنید می‌بینید گنجشک‌ها چه عاشق شده‌اند؟ خانه‌هایتان را تکان‌ده‌اید؟ آب‌پاشی و جارو کرده‌اید؟ خانه‌ها را هیچ، دل‌ها‌یتان را، دل‌های نازک و مهربانتان را تکان‌ده‌اید؟ این روزهای جادویی و آفتابی اسفند را از دست ندهید. این جنب و جوش کودکانه‌ی مردم را از دست ندهید که من سیر نمی‌شوم از نگاه کردن به مردم شهر. راستش را بخواهید به گمانم بهترین روزهای سال همین چند روز آخر و انتظار بهار است. خنده بر لب‌هایتان، اسکناس‌های تانخورده در انتظارتان و آبادانی و آزادی سرزمین‌ خسته‌ی پیر، آرزوی تک‌تک‌مان باشد.