November 11, 2007
ملت خودآزار

ما ایرانی‌ها حتمن باید خودآزار باشیم. دوست داریم تحقیر شویم. دوست داریم خوار شویم. دوست داریم کسی ریس جمهورمان باشد که در دانشکده‌ای آنسوی آب‌ها به حرف‌هایش مردم بخندند. انگاری به ما بخندند. برای همین است که تحریم می‌کنیم. ما امکان ندارد فکر کنیم که در حکومت استبدادی هم امکان دارد افراد لایق خودشان را کاندید کنند. اگر در دوران مصدق هم زندگی می‌کردیم، باز هم تحریم مجلس شورای ملی بهترین روش بود برایمان. اینطوری نمی‌شود که بد را انتخاب کنیم و چند گامی رو به جلو به سوی دموکراسی برویم. آنقدر رای نمی‌دهیم که بدتر‌ها همه جا را پر کنند و ما را و ذهن ما را آزار دهند، ما هم از این کار لذت می‌بریم. آزار را دوست داریم.

قوام السطنته و مصدق و ملک‌ الشعرای بهار و هویدا همه چون در نظام دیکتاتوری به قدرت رسیده‌اند از نظر ما مردودند. هر انتخاباتی باطل است. تنها روزی در انتخابات شرکت می‌کنیم که دیگ دموکراسی را یک جا در سفره‌مان بگذارند و ما نوش جان کنیم. گرنه غیرممکن است پای صندوق بریم. حاضریم هر کوتوله‌ای با فرصت تحریم ما پشت میز سخنرانی با چهارپایه بایستد، و ما همچنان به شناسنامه‌ی سفیدمان افتخار خواهیم کرد. و اینکه این کوتوله‌ها بر ما سخن برانند و به شعورمان توهین کنند و خودشان را نماینده‌ی همه ما بدانند و خود را و ما را مضحکه‌ی دنیا کنند و کشورمان را به یک پادگان بزرگ تبدیل کنند زجری لذت‌بخش دارد که هیچ بدی به قدر این بدتر‌ها نمی‌تواند برایمان چنین خواری و خفتی فراهم کند. این زجر و استرس دایمی روحی و جسمی را دوست داریم و مبارکمان باد، آخر ما ملتی خودآزار هستیم.

+ مخالفان از بزغاله کمتر می‌فهمند
+ شیرین عبادی وکالت پرنده‌ی زهرا بنی‌عامری را به عهده گرفت
+ با جستجو در گوگل فقط در سایت اعتماد ملی خبری پیدا کردم :
وجود دو کبودی بر بدن پزشک جوان
+ بزنیدش، دلارام را


http://www.dreamlandblog.com/2007/11/11/p/01,58,51/