September 09, 2007
دو سالگی !

باری، دو ساله شدن سرزمین رویایی برای من وقتی اهمیت پیدا می‌کند که کمد‌های اتاقم را باز می‌کنم ـ با قفل و کلید‌هایی شبیه زندان‌بان‌هاـ و دفتر‌های رنگ‌وارنگی را می‌بینم نشسته در تاریکی و تنهایی. دفتر‌های خاطرات روز‌های دور. از دوم دبیرستان تا سال چهارم دانشگاه. آنها را خودم هم نمی‌دانم چه روزی خواهم خواند، اما سرزمین رویایی را هر روز با هم می‌خوانیم. به رسم ادب، لازم است از تمام دوستانی که متنی برای این سرزمین سوت و کور فرستادند تشکر کنم. من به این شعر باور دارم:

خيام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماه رخی اگر نشستی خوش باش

چون عاقبت کار جهان نيستـی است
انگار که نيستی چو هستی خوش باش

+ الف. سین، هامبورگ:
اول تبریک می‌گم. همیشه سالگرد گرفتن حس جالب و خوبیه.قبلن گفتم که کامنت نمی‌نویسم اما حدود یک سال و نیمه که وبلاگت رو می‌خونم. حس‌هات همیشه نزدیکه. خیلی وقته کنار گذاشتم نوشتن رو، ولی با خوندن سرزمین رویایی هوس نوشتن می‌کنم. شفاف و ساده می‌نویسی که کمیابه این روزها.
هنوز هم وقتی اینجا غربت زده می‌شم. یا حتا تو دل تهران تنها و خسته، سری به سرزمین‌ات می‌زنم. سرزمینی که رویای من هم هست.

+ سی و پنج درجه:
صحبت از اين آقای نسبتن خوش قيافه و بيشتر دلنشين است كه نصف ذهن وبلاگی‌‌اش را غصه خوردن از بيماری‌های ايران و رهبرانش اشغال كرده و نصف ديگر را آن جاهای خوب و دلنشين و احيانن سک-سی ذهن و بدن خانم‌ها و بعضن آقايان جوان! قضاوتم خيلی شبيه "قضاوت"‌ بود؟ می دانم،‌ دوستم است، دلم خواست قضاوت كنم! معاشرتش به آدم لذت می‌دهد، من می‌گويم فراتر از وبلاگش، خصوصن وقتی بخواهی به آن عمق نهفته‌ و پختگی چشمانش نفوذ كنی، عمقی كه من معتقدم هر كسی نداردش.

+ شهر قصه:
هر چی می‌گردم کلمه‌ای مناسب پیدا نمی‌کنم، چه برسه به پنج خط. خودت نظر منو از همه بهتر می‌دونی. بارها گفتم. این رو هم بدون که بیشتر وقت‌ها دلم می‌خواد روبه‌روم بشینی و با هم گپ بزنیم. گپی به درازای هزار و یک شب، یا شاید هم هزار و یک سال. بهم قول بده هر وقت اومدم ایران ببینمت.

+ Deja Vu:
تو وبلاگت چیزایی هست که میشه دوستشون داشت. و وقتی وبلاگ‌ها آپ می‌شن و وبلاگت می‌یاد بالا تو لیست لینک‌هام، حتمن روش کلیک می‌کنم تا پستتو بخونم، حتا اگه خیلی عجله داشته باشم. چون یه چیزایی شبیه به حس خودم، یا چیزایی که دوست دارم پیدا می‌کنم.

+ برون‌کا:
اول تبریک سالگرد بلاگ، بعد هم پنج خطی‌ من در این بی‌وقتیه شب. من خیلی روی تو کنجکاوم! نمی‌دونم چرا این حس رو به مستعارنویس‌های دیگه ندارم. شاد باشی رفیق

+ زندگی روی ترن هوایی:
همیشه با لند‌ها مشکل داشته‌ام، دریم لند و واندرلند اش فرقی نمی‌کرده، مسئله همیشه تفاوت شکل حیات در لندها بوده، برای من مسئله همین شکلی‌ست اصلا، که در لندها هیچ چیز شبیه زندگی نیست، شبیه زندگی من نیست دست کم.
من به این صفحه نخودی رنگ خیره شده‌ام همیشه و زیاد اوقات آدم پشتش را نفهمیده‌ام، که یک بورژواست یا فئودال یا سوسیالیست، همیشه دندان‌هایم را کلید می‌کنم موقع خواندن این جا و همیشه به این فکر می‌کنم که این جا دریم لند نیست، برای من نیست دست کم، و همین هاست که خواندنی می‌کند این جا را.

+ اعلی حضرت حاج‌آقا:
حرفها تكراری مي شوند
نفس‌ها ديگر توان مبارزه را ندارند
پايان فصل شقايق‌ها نزديک است
می‌گويند فردا خورشيد ناتوان خواهد بود
نگران ماه هستم كه در ظلمت شب گم خواهد شد
دلم هوای جديد را می‌خواهد
دلم يک سرزمين رويايی را می‌خواهد

+ از زندگی:
سرزمین رویایی عزیز، خوشحالم از این که فرصت خوبی پیش آمد که بتوانم این چند خط را برای عرض تبریک به مناسبت دومین سالروز شکل‌گیری این وبلاگ دوست داشتنی بنویسم. هر بار که بر لینک این وبلاگ کلیک می‌کردم دیدن تصویر زیبای گل‌های قشنگ آن برایم آرامش‌بخش بود و نام زیبایی که انتخاب کرده‌اید هم ما را به دنیای خیال انگیز زیبایی وارد می‌کرد. از سادگی و صمیمیت کلام و بی‌ریایی لحن شما همیشه لذت برده‌ام. می‌دانم که دوست خوب و ارزشمندی را در این وبلاگ یافته‌ام. دوستی که لطف و صفا و محبت‌اش شامل حال من نیز چون دیگران شده است. برقرار باشید همیشه و شادمان!

+ نازخاتون:
سرزمين رويايی شايد بی‌آنکه خود بداند، برای من سرزمينیست رويايی. خواندن نوشته‌های ساده، زيبا، روان، دلنشين و البته متعهدش همیشه سبکی دلپذيری را مهمان دلم کرده است. شايد به خاطر همين حس آرامش و سبکی‌ست که همیشه با ديدن اسم پررنگش در ليست وبلاگها، تنها با يک کليک، لذت وافری را به خودم تقديم میکنم . هرچند گاهی تلخ مینويسد که اين تلخی نيز بايد باشد تا طعم لذت به اوج برسد. بار اولی که با شبنم فکر در مورد سرزمين رويايی حرف میزديم، در ميان صحبتهای شبنم عزيز دريافتم که نويسنده‌ی اين سطور لطيف و پر طراوات برخلاف گمان من، پسر است. به شبنم گفتم: "می‌دونی من چقدر بارها بدون رودربايستی در کامنتها بی‌پروا با واژه‌های "نازنين"، "عزيزم" و غیره خطابش کرده‌ام؟ چه خوب شد که زودتر فهمیدم اگرنه باز به قربان صدقه رفتن با واژه‌هایی چون "خوشگلم، نازنینم " ادامه میدادم!" هرچند که دانستن اینکه خالق سرزمین رویایی "پسر" است در احساسم نسبت به این نوشته‌های لطیف و پرمایه تغییری به وجود نیامد و من همچنان یکی از وفاداران پرو پا قرص نوشته‌های اویم... تولد دو سالگی‌ات مبارک رویایی جان نازنین !

+ ناشناخته‌ها:
سالروز وبلاگت رو تبریک می‌گم. امیدوارم همیشه خوب و سرحال، پویا و جستجوگر باشی.

+ لانگ شات:
سهم ما از اين سلام گاه و بی‌گاه، همين يک‌وجب رفاقت بس

+ Lens Wide Open :
Dedicated to the Land of Dreams for all its beauties

+ من یک زنم:
هزار بار تبریک. کمی دیر به برنامه‌ات رسیدم که البته برای منی که همیشه تاخیر دارم تازگی نداره. اینجانب هستی خانم، هر بار که قبل از اینکه روی دریم لند کلیک کنم برات یک بوس آنچنانی میفرستم و آرزو میکنم دریافتش کنی و بعد کلی با نوشته‌هات حال میکنم و لذت میبرم از اینکه گهگاه با نوشته هات به یادم میندازی که به احساسات مردانه خودت آگاهی و مثل خواجه‌های حرم سرا خودت رو سانسور نمی‌کنی و یا به ضرب و زور ایما و اشاره به بقیه حالی نمی‌کنی که هنوز تستوسترون در بدنت ترشح میشه. تو از معدود آدمهایی هستی که میشه باهات یه دل سیر حرف زد و یه دل سیر مشروب خورد و مست کرد. چرا این رو میگم؟ نمیدونم من که حتی ندیدمت اما خوب برای خیلی چیزها احتیاجی به دلیل نیست خوشبختانه. عکس‌هایی گه گاهی میگذاری توی وبلاگت، محشره. منظورم نقاشی های مامان نیست، عکس‌هات گاهی بدجور آدم رو تو چاه میندازه اما نقاشی ها... واااای ی ی. خیلی فمینن هستن.

+ گل آقا:
سرزمين رويايی عزيز، دومين سال تولد سرزمين رويايی‌تان را تبريک می‌گوييم. هميشه موفق باشيد.

+ یک پزشک:
سلام ، دو سالگی وبلاگت مبارک. یک وبلاگ برای موفق بودن و جلب نظر دیگر وبلاگ‌‌نویس‌ها و مخاطبان باید مطالب متفاوتی داشته باشه و نویسنده‌اش بتونه دیدگاه خودش را به روشی متفاوت و جذاب بیان کنه. وبلاگ سرزمین رویایی هم یکی از همین وبلاگ‌هاست. خاطره شخصی که از این وبلاگ دارم و امیدوارم نوشتنش نویسنده خوب این وبلاگ را ناراحت نکنه اینه که تا مدتها ظاهر وبلاگ من را فریب داده بود و من تصور می‌کردم نویسنده‌اش یک خانمه! نمی‌دانم در قالب این وبلاگ چه چیزی بود که من این اشتباه را کردم. ولی وقتی یکی دو پست را خوندم که نویسنده سرزمین رویایی در مورد خودش در اونها نوشته بود ، متوجه اشتباهم شدم!
این مطلب را نوشتم برای اینکه یادداشت تکراری‌ای نفرستاده باشم ،‌والا خود نویسنده این وبلاگ از عمق علاقه من به خودش و وبلاگش مطلع هست.


http://www.dreamlandblog.com/2007/09/09/p/02,44,31/