May 27, 2007
خانه سیاه است

متهم بغضش ترکید و رو به قاضی گفت:
جناب قاضی من نه تنها هیچ کدام از اتهامات را قبول ندارم بلکه نسبت به رفتاری که در دوران بازداشت با من شده، انفرادی‌ها، فحاشی‌ها و ضرب و جرح من در سلول، توسط افراد زیر دست شما اعتراض دارم.

قاضی در حالیکه دست راستش را به ریشش می‌کشید و سرش را به بالا و پایین تکان می‌داد، داشت به شوکت خانم صیغه‌ی جدیدش و سوتین زرد رنگی که برایش کادو خریده بود فکر می‌کرد.


http://www.dreamlandblog.com/2007/05/27/p/02,37,47/