October 04, 2005
در نقد نیک آهنگ

نیک آهنگ عزیز:
آنچه که تو نوشتی و گفتی در مورد کار زنان و رابطه اش با جنبه های سکسی و غیر کاری فکر نکنم فقط در ایران باشد. البته می دانیم که در ایران شدید تر است. و باز در ایران فقط در تحریریه ها نیست بلکه در هر شغلی که یک دختر بخواهد استخدام شود ملاک های جنسی جزو شروط است.
مردان در جوامع مرد سالار مثل ایران با فمینیزم مشکل ندارند بلکه بی سر و صدا از قوانین ضد زن به بهترین نحو سواستفاده می کنند. هر جا صحبت از فمینیزم شود سری تکان می دهند اما می دانند پشت پرده همه ی قوانین جزایی به نفع شان است.
در بلاگستان کسی از تشریح روابط در تحریریه ها ناراحت نشد. تو با نوشتن آن خاطرات نخواستی دلیل اصلی این ماجرا را پیدا کنی و زود هم به حاشیه و جنگ هسته ای زدی. حرفی کاملن بی ربط و غیر مرتبط. ما خوشحال شدیم کسی پیدا شد تا از روابط درون اداره ها و سازمان ها در ایران پرده بردارد اما تو با نوشتن جنگ هسته ای همه ی امید ها را ناامید کردی.
گفتن این واژه که زن ذلیل هستی چیزی به تو اضافه نمی کند بلکه کم می کند. ذلیل بودن خوب نیست برابر بودن و حقیقت را گفتن آرمان مثبتی است. خیلی از مردان ایرانی که این روزها با منشی شرکت یا هر کسی دیگری غیر از همسرشان ارتباط دارند در خانه ذلیل ترین ها هستند که دل اهل فامیل برایشان غش می رود.
نمی دانم چرا وقتی کسی جوابت را می دهد دقیق و واضح برای اینکه دامنت را کنار بکشی می گویی طرف عصبانی است چه عصبانیتی؟ کسی که در جواب منطقی کم می آورد و به هسته جاتش حواله می دهد عصبانی است یا سیما ؟
نیکان جان تو گفته ای : من اصلا ادعا نمی کنم که از فمینیسم چیزی می دانم، و در ضمن فکر هم می کنم مدعیان فمینیسم هم چیزی بارشان نیست . من تعجب می کنم از این جمله. چرا کسی که مثلن از سینما سر در نمی آورد همه ی کارگردانان را هم به بی دانشی محکوم می کند.
نیکان جان تو گفته ای : من دررفتار فمینیست ها بیشتر دافعه می بینم تا جاذبه، و شاید گرایش های خاصی که من غیر اخلاقی شان می دانم ناشی از ذات عدم تمایل به مرد و حتی تنفر در آنها باشد. این شاید در گرایش های جنسی آنها هم نقشی مهم بازی کند
می نمی دانم آیا خانم کار مرد ستیز است؟ آیا فمینیزم مرد ستیز است؟ فکر نمی کنم فمینیزم آن باشد که تو در فکر داری. گرایشات جنسی؟ آیا فمینیست ها لزبین هستند؟ که نیستند. آیا لزبین بودن فاکتور منفی برای یک زن است؟ که نیست. این هم یک گرایش طبیعی جنسی است مثل تو که اینقدر از هسته ات خوشت می آید برای بعضی ها هسته ی مردان مرکز توجهشان نیست. آیا لزبین ها از مرد متنفر اند؟ که نه نیستند.
سیما راست می گوید: وظیفه زنهای فمینیست نیست که تو را آگاه کنند، این وظیفه خود توست که دو تا کتاب بخوانی و خودت را آگاه کنی. اگر فمینیسم برایت "دافعه" دارد، شاید دلیلش این اشت که در موردش نمی دانی. اگر مثل یک ویزیتور عادی مطالبت را بخوانی و درباره ی آنها نظر بدهی می بینی که چون چیز زیادی در مورد این مسئله نمی دانستی اشتباه رفتی. و این خود تو هستی که باید دنبالش را می گرفتی و با انشای خوب زمینه اش را باز می کردی تا چیز یاد بگیری نه با جنگ هسته ای. کاش به جای صحبت از هسته می نوشتی برای دوستان خبرنگارت در تهران تا راه حلی برای حل این مشکل پیدا کنیم. کاش به جای خارج شدن از بحث با نوشتن راه حلی _هر چه که به ذهنت می رسید_ نشان می دادی که از سر دلسوزی برای همکارانت این بحث را شروع کردی.
نیکان جان گفته ای : فمینیست ها در مورد حرف‌هایشان کلی مطالعه دارند و مطالبه. ممکن است من از فمینیسم بدم نیاید، ولی با بعضی فمینیست‌ها مشکل داشته باشم که آن هم به خاطر رویه‌های افراطی‌شان است. می دانی چرا فمینیزم در کشور های مرد سالار افراطی است؟ چون خیلی حقوق از دست رفته دارند که باید بازپس گیرنشان. فقط برای جبران سنگینی وزنه ی بی عدالتی اجتماعی. اگر نمی دانی کدام بی عدالتی برایت بگویم ماده 435 قانون مجازات اسلامی : قطع بيضه‌ی چپ دو ثلث ديه و قطع بيضه‌ی راست ثلث ديه دارد. این در حالی است که: ماده 300 قانون مجازات اسلامی : ديه‌ی قتل زن مسلمان خواه عمدی، خواه غير عمدی نصف ديه‌ی مرد مسلمان است. بی عدالتی از این بالاتر؟
حق با نازلی است : یک جا می گویی زنان خبرنگار برای کار در روزنامه حاضر به استفاده ار حربه های جنسی می شوند و دلی برایشان میسوزانی که چرا؟ جای دیگر می گویی آخر این دختران با این کارشان فضای حرفه ای روزنامه نگاری را آلوده می کنند ما نفهمیدیم تو دنبال چه مظلومی می گردی تا حقش را ثابت کنی؟ دنبال گرفتن حق هکارانت هستی یا دنبال اینکه آنها بی خود درجات اعطا شده در روزنامه ها را بدست می آورند و اگر کسی به پستی رسید و دبیر سرویس شد بدانید که از چه روشی استفاده کرده. این همان است که از جملات تو استنباط می شود. جملاتی متناقض.

البته تو هم نمی گویی که این دختران بخت برگشته توسط چه کسانی گول می خورند و جایگاه بهتری کسب می کنند؟ آن قسمت مردانه اش را که مردان هوس باز هستند سانسور می کنی و این یعنی تحریف یک واقعیت. تو باید می گفتی که امثال دوستان من هستند در روزنامه ها که این دختران را برای سرکوب عقده های جنسی شان پست می دهند و همین مردان هستند که فمینیزم را رادیکال تر می کنند چون هر چه وزنه از این سو سنگین تر شود زنان بیشتری برای گرفتن حق از دست رفته شان توسط جامعه ی مرد سالار متحد می شوند. و این برخورد های رادیکال است مشکل ما. چه در زنان چه مردان. باید یاد بگیریم متوارن باشیم نه به یک سو افتاده. و باید بدانیم که هر چه جامعه بیشتر مرد سالار باشد بازتاب اش در حرکت های فمینیستی رادیکال تر خواهد بود. این یک حقیقت است.
آنچه که باعث اینهمه مسایل در کشور ما می شود عقده های فرو خورده ای است که مردان این دیار و زنانش دارند. همان که گلناز نوشته. همان دیوارها. دیوارهای مدرسه که دختران و پسران را جدا کرد. و زمانی که در تحریریه یا اداره آنان را به حال خودشان رها کرد با اینکه می دانند زن و بچه دارند اما به قول تو هسته شان را چه کنند؟ حالا وقت اش است که عقده شان را خالی کنند و برای دادن پست دبیر سرویس به فلان خانم شرط هایی را که می دانی بگذارند. و یا شاید در مقابل آنها جوک های جنسی تعریف کنند. همان که معصومه نادری می گوید.
این ها را کسی برای تو نوشت که فمینیست نیست. روزنامه نگار هم نیست. هیچ ایسمی هم به عنوان صفت ندارد اما می داند مشکل این جامعه از کجاها ناشی می شود. من همیشه دنبال همان نقطه ی روشن حقیقت بوده ام چه آن را پیش تو بیابم چه نزد فمینیست ها چه یک مرد متعصب مذهبی. بدون هیچ غرض ورزی نقد کردم و هدفم فقط روشن شدن دیدگاه اشتباه تو بود و توضیح اینکه فینیزم واقعی چیست. گرچه در اروپا و امریکای پست مدرن زنان برای گرفتن حق شان مثل ایرانی ها برای برابر دانستن جانشان با یک مرد تلاش نمی کنند. در هر جامعه ای این شرایط است که نحوه ی مبارزه را تعیین می کند. و چون در ایران قوانین به طرز وحشیانه ای مردسالارانه است پس فمینیزم هم رادیکال است. گرچه زنان ایرانی باید برای برابر شدن ارزش جانشان با بیضه ی یک مرد تلاش کنند این هدف برای یک زن فمینیست اروپایی خنده دار است او برای خودش آرمان های دیگری دارد.
فرض کن اگر همه چیز معکوس بود و ارزش جان یک مرد در ایران کمتر از ارزش پستان چپ یک زن می بود آنگاه تو باز هم همین حرف ها را می زدی؟ یا تمام هدف ات و آرمان هایت در رسیدن به یک ارزش برابر حداقل، برای زندگی بود؟ این را هم اضافه کنم دینی که چنین قوانین خرافی وعقب افتاده ای داشته باشد از نظر من دین کاملی نیست! و در اصل هویت اش باید شک کرد.
باید برای نسل های بعدی روزی را آرزو کنیم که هر انسان با انسان دیگر برابر باشد چون هیچ مزیتی خاصی وجود ندارد که هر یک ازآنان را بر دیگری برتری دهد. دوران ما که گذشت ما بنویسیم برای آیندگان، شاید آنها طعم شیرین اش را بچشند. حتی اگر روزی که نباشیم برایمان لذت بخش خواهد بود.

حريم شخصی و غير شخصی
نقدی کوچکتر بر مشکلی بزرگ
داش نیکان، مرد لوتی!
عمو مردكان و ترس از زنان
مستراحی به وسعت یک سرزمین
باز هم سلام
فمينيسم و آبروی زنانه


http://www.dreamlandblog.com/2005/10/04/p/04,18,10/