September 28, 2005
خیلی دور خیلی نزدیک

برای همه ی بغض های دیشب ام در سالن تاریک.
برای همه ی آن اشک های شوری که با ناراحتی می مکیدم.
برای همه ی غم های دلم که تازه شدند.
برای همه ی فاصله ها، چه دور باشند و چه نزدیک.
برای همه ی ثانیه های با هم بودن که چه ساده، ساعت و ماه می شوند و می پوسند.
برای فروغ و تنها یک جمله از شعرش : آه، زندگی !
با همه پوچی از تو لبریزم.
خیلی دور خیلی نزدیک را دیدم و دوست اش داشتم. از فیلم های معلق بین سنت و مدرنیسم فارغ از نتیجه اش خوشم می آید. فیلم های بدون نتیجه گیری. آدم های فیلم را که انگار چند لحظه پیش دیده بودمشان. آشنا بودند برایم. فیلم را دوست داشتم. دلیلی ندارم برایش همانطور که رنگ خدا را دوست دارم یا هامون را.

امروز نقدی خواندم برای خیلی دورخیلی نزدیک به مناسبت معرفی این فیلم به اسکار. نویسنده آقایی به نام احمد زاهدی لنگرودی آنچنان فیلم را کوبیده بود که گویا زیر یک تفنگ پر، از ایشان اقرار گرفته اند. ایشان مثلن تعریف صفار هرندی را بهانه ای ساخته بود برای اینکه فیلمی که این مرد از آن تعریف کند حکومتی و سفارشی است و یا اینکه این فیلم که با بودجه ی حوزه هنری ساخته شده پس سفارشی است و چون در پایان فیلم این سنت است که بر مدرنیسم پیروز می شود پس این فیلم نشان دهنده ی تفکر متحجر انسان های واپس گراست !!! .
پس از خواندن نقد ایشان فکر کردم آیا این همان فیلمی است که من دیشب دیده بودم؟ پس این انگ ها چیست. یادم آمد این سنت ماست. انگ زدن را می گویم. تا بخواهیم کسی را منفور و پست کنیم یا وابسته به جمهوری اسلامی اش می کنیم یا سلطنت طلب و برج عاج نشین. نتیجه اش هم همین است که اکنون می بینیم.
هیچ قضاوتی نخواهم کرد چون عادت ندارم برای فکر و تصمیم بقیه نسخه بپیچم. شما خودتان فیلم را ببینید و هر طور خواستید قضاوت کنید هر طور دوست دارید تصمیم بگیرید. اما من بسیار زیاد از فیلم میرکریمی لذت بردم شاید حتی دوباره بروم ببینم اش. حرف های امثال صفارهرندی هم برایم ارزش ندارد. دلیلی ندارد قضاوت شخصی ام را در مورد هر موضوعی به اظهار نظر بقیه در مورد آن محدود کنم. همان طور که با فریاد های بعضی ها در مورد اینکه ما در کشورمان آزادی و دموکراسی داریم از آزادی و دموکراسی واقعی متنفر نمی شوم.هر کسی از ظن خود شد یار من. گرچه در ابتدای فیلم خیلی ها فکر کردند خدا از دکتر قمارباز الکلی دور است اما مشخص شد اینها معیاری برای سنجش نیستند و خدا به او هم نزدیک بود. خدا همین نزدیکی است، کنار شب بوها. قضاوت اش با شما

مروری بر فيلم معرفی شده برای اسكار: خيلی دور خيلی نزديک
نان نرخ روز با چاشنی خرافات مذهبی


http://www.dreamlandblog.com/2005/09/28/p/06,06,00/